بقر
فانکو آدینات ١٠:١٩ - ١٤٠٢/١٠/١٣ ( برگرفته از ایشان )
آتش: در سنسکریت آصره Aśra و آصره Aśara ( نابود کننده ) ؛ در اوستایی: آثره Aşra، آتَر Atar و آترش Atarsh؛ در پارتی و مانوی: آدور Adur؛ در سغدی: آتر Atar و در پهلوی: آدور Adur، آتور Atur و آتخش Ataxsh با همان معنی سنسکریت است. آتش نام نهمین روز هر ماه و نهمین ماه سال است.
... [مشاهده متن کامل]
با یه سرچ ساده میتوان یافت ک ثور همان خدای اذرخش یونانیان همدیس اتش و اثور و اتر و اذر ایرانیست و امروزه اگ کسی برای مراسم خود بزمی شلدانه برپا کند میگوییم سور داده = ثور داده = نشانه سرخی و شادی / از همین روست که سوریه را غرب میگفتند چون جای غروب و سرخی خورشید بوده
هرچند ما میدانیم ک اتش به شکل های گوناگونی چون آتر / آذر / آثر / ثور / آتور / تش / تشر / آتیش و . . . . . بکار رفته اما باید این را بدان ازافه کنیم که اهر در اهریمن همان اثریمن/ اتریمن بوده که به اهریمن تغییر یافته چرا که هور و خور به چم منبع میباشد مانند خورشید = منبع نور خوراسان = منبع یا جایگاه آسان یافتن = شرق ( جایی که اصطلاحا خورشید از آن بیدار میشود ) / اهورا = دارا ( کسی که منبع هر چیزی می باشد ) / آخور = منبعی برای خوراک دادن به . . . . / خورشید = منبع شید ( نور ) و . . .
پس اهری از هور و خور نیامده بلکه از اتر / اثر / اتور / تور و . . . آمده و مَن همان منش هست و اهریمن میشود = اندیشه اتشین
بدین جهت واژه تور ( در زبان مازندرانی به چم تبر ) برجای مانده که با تبدیل و به ب به شکل فارسی آن بر میخوریم یعنی تبر که کاربردی ضربه زننده دارد و بعدها از همان اتش که بسیار حیاتی بوده واژه تپیدن ساخته شد یعنی ضربیدن یا ضربان . از بحث دور نشیم اتش یکی از معنی ان ضربه زدن و تخریب است و در شکل تبر و تور مازندرانی دیده میشه ( همچنین در واژه تپانچه / تپیدن به چم ضربه و چکاندن )
خود واژه مَن به شای ( احتمال ) بالا از پَن آمده و پَن همان پَند هست که به نصیحت شناخته شده اما با fan /پنکه و هوادار یکی می باشد ( یعنی چیزی که در هوا و فکر شما باشد = خیال یا همان انگار ( چیزی ک در ما جمع ( انگ ) میشود - به فکر خطور میکند ) ) از همین روست که در زبان کردی به هیوا ارزو گفتند یعنی چیزی که شما در فکر آنی پس هوا / هیوا / پن/ فن /fan / و البته پنیر ( چیزی که با هوا سازی بدست آمده ( ترکیب شیر با هوا و . . . ) همگی اشاره به این دارد که مَن همان پَن ( پَند ) بوده به چم فکر و خیال =>
اهریمن = فکر اتشین ( فکر مخرب و زیان بار )
سپنتامن = سپنتا مینو = س پند مینو => فکر مینوی
گوسپند = گاو سپند = گاو مقدس ( گاوی که از خیالات آمده - اشاره به بهشتی بودن آن دارد ) در احادیث قرانی هم به از بهشت امدن ان اشاره شده
پندار = خیال = فکر => فهمیدیم پند یا پن و متقبلا فَن یا مَن اشاره به فکر و خیال دارد و زیبا اینکه پند در ابتدا مقدس بنوده بلکه بعد ها کار برد مقدس پیدا کرده و پند = نصیحت امروزی همان فکر و خیال گذشته بوده که امروزه در گوسپند تنها کاربرد مقدس وار آن بچشم میخورد.
تش از اتش امده و برای شعله یا عصب و عصبانی شدن بکار رفت
تشر نیز به معنای عصبانی شدن و سیاست تند رفتاری
تیشه = وسیله ای برای ضربه زدن
تاژ / تاش / تراش / تژن / تجن = برنده ( هتاشین همچنان در زبان مازندرانی به معنای لکه بر و تراشان بکار میرود )
پس میبینیم ک واژه های زیادی از اتش ساخته شده و هر کدام برای منظوری بکار رفته
تو اون نوشته دوستمون هم دقت کنید اردیبهشت را ثور و اهر نوشته که نشان میدهد جفتشان از اتش امده اند و باز دلیلیست که اهریمن میشود اندیشه مخرب و نابودگر
همچنین آذر را اثریادیه نوشته ک همیاب ( برابر / مصداق ) سخن من است . ( آثریادیه = آثر دی = روز آتش = روشنایی آتش ) ( دی = دا = day ) به فردا / پیدا / خدا که نوشتار من است بروید بیابید
آتش: در سنسکریت آصره Aśra و آصره Aśara ( نابود کننده ) ؛ در اوستایی: آثره Aşra، آتَر Atar و آترش Atarsh؛ در پارتی و مانوی: آدور Adur؛ در سغدی: آتر Atar و در پهلوی: آدور Adur، آتور Atur و آتخش Ataxsh با همان معنی سنسکریت است. آتش نام نهمین روز هر ماه و نهمین ماه سال است.
... [مشاهده متن کامل]
با یه سرچ ساده میتوان یافت ک ثور همان خدای اذرخش یونانیان همدیس اتش و اثور و اتر و اذر ایرانیست و امروزه اگ کسی برای مراسم خود بزمی شلدانه برپا کند میگوییم سور داده = ثور داده = نشانه سرخی و شادی / از همین روست که سوریه را غرب میگفتند چون جای غروب و سرخی خورشید بوده
هرچند ما میدانیم ک اتش به شکل های گوناگونی چون آتر / آذر / آثر / ثور / آتور / تش / تشر / آتیش و . . . . . بکار رفته اما باید این را بدان ازافه کنیم که اهر در اهریمن همان اثریمن/ اتریمن بوده که به اهریمن تغییر یافته چرا که هور و خور به چم منبع میباشد مانند خورشید = منبع نور خوراسان = منبع یا جایگاه آسان یافتن = شرق ( جایی که اصطلاحا خورشید از آن بیدار میشود ) / اهورا = دارا ( کسی که منبع هر چیزی می باشد ) / آخور = منبعی برای خوراک دادن به . . . . / خورشید = منبع شید ( نور ) و . . .
پس اهری از هور و خور نیامده بلکه از اتر / اثر / اتور / تور و . . . آمده و مَن همان منش هست و اهریمن میشود = اندیشه اتشین
بدین جهت واژه تور ( در زبان مازندرانی به چم تبر ) برجای مانده که با تبدیل و به ب به شکل فارسی آن بر میخوریم یعنی تبر که کاربردی ضربه زننده دارد و بعدها از همان اتش که بسیار حیاتی بوده واژه تپیدن ساخته شد یعنی ضربیدن یا ضربان . از بحث دور نشیم اتش یکی از معنی ان ضربه زدن و تخریب است و در شکل تبر و تور مازندرانی دیده میشه ( همچنین در واژه تپانچه / تپیدن به چم ضربه و چکاندن )
خود واژه مَن به شای ( احتمال ) بالا از پَن آمده و پَن همان پَند هست که به نصیحت شناخته شده اما با fan /پنکه و هوادار یکی می باشد ( یعنی چیزی که در هوا و فکر شما باشد = خیال یا همان انگار ( چیزی ک در ما جمع ( انگ ) میشود - به فکر خطور میکند ) ) از همین روست که در زبان کردی به هیوا ارزو گفتند یعنی چیزی که شما در فکر آنی پس هوا / هیوا / پن/ فن /fan / و البته پنیر ( چیزی که با هوا سازی بدست آمده ( ترکیب شیر با هوا و . . . ) همگی اشاره به این دارد که مَن همان پَن ( پَند ) بوده به چم فکر و خیال =>
اهریمن = فکر اتشین ( فکر مخرب و زیان بار )
سپنتامن = سپنتا مینو = س پند مینو => فکر مینوی
گوسپند = گاو سپند = گاو مقدس ( گاوی که از خیالات آمده - اشاره به بهشتی بودن آن دارد ) در احادیث قرانی هم به از بهشت امدن ان اشاره شده
پندار = خیال = فکر => فهمیدیم پند یا پن و متقبلا فَن یا مَن اشاره به فکر و خیال دارد و زیبا اینکه پند در ابتدا مقدس بنوده بلکه بعد ها کار برد مقدس پیدا کرده و پند = نصیحت امروزی همان فکر و خیال گذشته بوده که امروزه در گوسپند تنها کاربرد مقدس وار آن بچشم میخورد.
تش از اتش امده و برای شعله یا عصب و عصبانی شدن بکار رفت
تشر نیز به معنای عصبانی شدن و سیاست تند رفتاری
تیشه = وسیله ای برای ضربه زدن
تاژ / تاش / تراش / تژن / تجن = برنده ( هتاشین همچنان در زبان مازندرانی به معنای لکه بر و تراشان بکار میرود )
پس میبینیم ک واژه های زیادی از اتش ساخته شده و هر کدام برای منظوری بکار رفته
تو اون نوشته دوستمون هم دقت کنید اردیبهشت را ثور و اهر نوشته که نشان میدهد جفتشان از اتش امده اند و باز دلیلیست که اهریمن میشود اندیشه مخرب و نابودگر
همچنین آذر را اثریادیه نوشته ک همیاب ( برابر / مصداق ) سخن من است . ( آثریادیه = آثر دی = روز آتش = روشنایی آتش ) ( دی = دا = day ) به فردا / پیدا / خدا که نوشتار من است بروید بیابید
در معنای "گاونر" که اسمی مذکر است، اسم مونث یا متضادآن " بقرة" می باشد.
گاو نر
متحرک
کوه ثور، کوهی در شهر مکه
غار ثور، غاری در شهر مکه
ثور نام دیگر اردیبهشت ماه خورشیدی
غار ثور، غاری در شهر مکه
ثور نام دیگر اردیبهشت ماه خورشیدی
اصل این کلمه در عربی از تحریک و تهییج. فعل و انفعالات بر میاید ، ونه فقط معنی گاو نر. مانند الثوره یعنی انقلاب. یا طلب ثار: خونخواهی نتیجه تحریک درونی.
و به نظرم کلمه اثر و اثار هم از همین باشه
الثور: گاو نر
ثار: خونخواهی
الثوره: انقلاب
اثر: نشانه از چیزی
و همچین کلمه تاثیر
و به نظرم کلمه اثر و اثار هم از همین باشه
الثور: گاو نر
ثار: خونخواهی
الثوره: انقلاب
اثر: نشانه از چیزی
و همچین کلمه تاثیر
خدای آذرخش
خدای طوفان
ارباب رعد و برق
خدای طوفان
ارباب رعد و برق
آدوکَنَیشه ( فروردین )
ثُورَ واهَرَ ( اردیبهشت )
ثایگرَچِش ( خرداد )
گَرمَ پَده ( تیر )
دَرَن باجیش ( مرداد )
کارباشیش ( شهریور )
باگیَادِش ( مهر )
ورکَزَنه ( آبان )
آثریادیه ( اذر )
... [مشاهده متن کامل]
اَنامَکَه ( دی )
ثویووا ( بهمن )
وییَخنَه ( اسفند )
tm
@IRANIKA
همانگونه میبینید در سنگنبشته هخامنشی ماه شهریور ثور نوشته شده
به نگر نمیرسه ثور سامی باشه، چون آریاییهای باستان همه چیزشون بومی بود اگرم تقلید میکردن برابر پارسی برایش می آوردند، ثور احتمالا پارسی هست
ثُورَ واهَرَ ( اردیبهشت )
ثایگرَچِش ( خرداد )
گَرمَ پَده ( تیر )
دَرَن باجیش ( مرداد )
کارباشیش ( شهریور )
باگیَادِش ( مهر )
ورکَزَنه ( آبان )
آثریادیه ( اذر )
... [مشاهده متن کامل]
اَنامَکَه ( دی )
ثویووا ( بهمن )
وییَخنَه ( اسفند )
همانگونه میبینید در سنگنبشته هخامنشی ماه شهریور ثور نوشته شده
به نگر نمیرسه ثور سامی باشه، چون آریاییهای باستان همه چیزشون بومی بود اگرم تقلید میکردن برابر پارسی برایش می آوردند، ثور احتمالا پارسی هست
در پارسی به گاو نر ( وَرزا= کاری ) گفته میشه که برابر تورس اینگلیسی و ثور عربی است
خدای رعد و برق در اساطیر نروژی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)