تیمار کردن


    treat
    groom
    minister
    nurse
    serve
    tend
    to groom

مترادف ها

groom (فعل)
اراستن، زیبا کردن، تیمار کردن، داماد شدن

پیشنهاد کاربران

مراقبت کردن، رسیدگی به آب و خوراک حیوان، خدمت کردن، مواظبت کردن
تیمار داشتن
بلند و کوتاه کردن . [ ب ُ ل َ دُ کو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، مواظبت و مراقبت و پرستاری و دلسوزی کردن . ( فرهنگ لغات عامیانه ) ( از فرهنگ فارسی معین ) .
تمیز کردن و پرستاری ازحیواناتی مانند اسب وشتر
معمولا پرستاری کردن از چهار پایان گفته می شود
مراقبت کردن
پرستاری کردن میشه
مراقبت کردن

یعنی پرستاری کردن یا غم خواری
ازدست دادن صبر و تحمل
پرستاری کردن

بپرس