تیماج: چرم خوش رنگ وبو. نمونه:گل های خوش نقش تیماج سرخ که درهر گامش. . . . نمایان می شد. ( کلیدر ج ۹ص۲۴۴۶ ) محمدجعفر نقوی
واژه تیماج معادل ابجد 454 تعداد حروف 5 تلفظ timāj ترکیب ( اسم ) [ترکی] مختصات ( اِ. ) منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار