تیم

/tim/

    team
    warehouse

فارسی به انگلیسی

تیم حمله
offense

تیم دانشگاه
varsity

تیم دوم دانشگاه و دبیرستان
jv

تیم دوم در مسابقه
runner-up

تیم قهرمان
all-american

تیم مبتدیان
bush league

تیم متشکل از بازیکنان وازده
scrubs

تیم میزبان
home team

مترادف ها

team (اسم)
جفت، دست، گروه، دسته، گروهه، تیم، یک دستگاه

پیشنهاد کاربران

سلام دوستان میشه مخالف تیم رو بهم بگین
«تیم» ( به انگلیسی: Team ) تک آهنگی از هنرمند اهل نیوزیلند لرد است.
این تک آهنگ در چارت های ، نیوزلند، جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
تیم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/تیم_(ترانه)
کاروانسرای بزرگ
نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر
به تیم واتگران آید از در تیماس.
ابوالعباس
تیم به هر گروه و دسته می گویند.
پیش گرفته سبد باشتین
هر یک همچون در تیم حکیم.
تیم در اصل ناز و نوازش و مراقبت
تیمارلاماک
تومارلاماک
تاراماک
ترمیم
تیم ( ورزشی ) کنار هم بودن
تیمسار ( سارماک : پوشاندن )
یتیم ( بدون مراقب )
یتیمچه ( یه تیمچه )
همه در یک مفهوم مشترک
یارگان
دسته وند
دستمند
تیم= گروهی از مردمان، که گردهم آمدند برای رسیدن به یک آماج گروهی.
همانند
همه ی تیم ورزشی گروهی.
تیم کارمندان یک سازمان.
ریشه ی واژه ی تیم ( team ) ✅
از تاخماق ترکی به معنی نصب کردن و پا برجا کردن است شکل تغییر یافته از تاخیم ترکیست. و فعل مشتق از آن توخوماق به معنی بافتن است به صورت دوختن وارد فارسی شده است.

...
[مشاهده متن کامل]

بر ریشه از زبان جرمن zaum به معنی مهار کردن است ( تاخماق )
از آنجا ریشه به tow میرسد و آن هم به معنی الیاف است و آن هم به زبان جرمنی باستان به معنی طراحی کردن است.
و در ریشه ی تیم مشترکا با لاتین گفته شده است و از ducere است اگر c را ق بدانیم همان توقماق ( دوغماق ) است و آن به معنی هدایت کردن است و همان فرمی از دوغروی ترکیست. ( به صحیح و راست بردن )
در ریشه یابی رسمی تیم را هم ریشه با teem به معنی زاییدن نوشته است

گروه
تیم
می تواند همان هیم و همه باشد
شُفتگان، شوبگان شُفتن و شوبیدن=حرکت دادن
شوبمان شفتمان
تیم=دست همی
در زبان لری بختیاری به معنی
تیم::چشم من
تی::چشم
م::من
Tim. tem
تیم::کنارم. پیشم. اطرافم. taem
تیم::. چه موقع
.
Taem
چه تیم ایا::چه موقع می آید

واژه ای فارسی - team برگرفته شده از واژه ی فارسی است!
معنی قدیم: رِباط، کاروانسرا، خانقاه ( خانگاه! ) ، صومعه -
خانواده، خاندان، اهل بیت، ایل، طایفه، قبیله - تعهد، اندوه، دلتنگی، غمخواری
مثل: تیمار >>> تیم و پسوند فاعلی ( ار )
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی: کسی که در جایی یا خانه به مراقبت و غمخواری می پردازد.
مثل: یَتیم >>> یَ: بی، بدون، فاقد، ندارد و. . .
یعنی: بی خانه، بی خانمان، بدون خانواده
مثل: تیمسار >>> تیم و پسوند مکان و دارندگی ( سار )
یعنی: کسی که رهبری تیمی را بر عهده دارد
که در ترکی هم استفاده شده است!
مثل: یِتیمچه >>> یِ: بخور، بلعیدن، نوش جان کردن
یعنی: خوردنی خانگی کوچک
در قدیم به جایی می گفتند که یاران و بَروبَچ دورهم جمع می شدند و به بازی و سرگرمی، حلِّ مشکلات، مشورت و کنکاش، عبادت و. . . می پرداختند
مانند مانِستان های مانوی!

معنی امروزی: یاریان، یارگان - یکدلی، همدلی، همبستگی - متحد، هماهنگ، یکپارچه، همراه، هم نوا

تیم در زبان تبری ( مازنی ) به معنای تخم می باشد، نظیر: خیار تیم به معنای تخم خیار.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس