سلام دوستان میشه مخالف تیم رو بهم بگین
کاروانسرای بزرگ
نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر
به تیم واتگران آید از در تیماس.
ابوالعباس
تیم به هر گروه و دسته می گویند.
پیش گرفته سبد باشتین
هر یک همچون در تیم حکیم.
تیم در اصل ناز و نوازش و مراقبت
تیمارلاماک
تومارلاماک
تاراماک
ترمیم
تیم ( ورزشی ) کنار هم بودن
تیمسار ( سارماک : پوشاندن )
یتیم ( بدون مراقب )
یتیمچه ( یه تیمچه )
همه در یک مفهوم مشترک
یارگان
دسته وند
دستمند
تیم= گروهی از مردمان، که گردهم آمدند برای رسیدن به یک آماج گروهی.
همانند
همه ی تیم ورزشی گروهی.
تیم کارمندان یک سازمان.
ریشه ی واژه ی تیم ( team ) ✅
از تاخماق ترکی به معنی نصب کردن و پا برجا کردن است شکل تغییر یافته از تاخیم ترکیست. و فعل مشتق از آن توخوماق به معنی بافتن است به صورت دوختن وارد فارسی شده است.
... [مشاهده متن کامل]
بر ریشه از زبان جرمن zaum به معنی مهار کردن است ( تاخماق )
از آنجا ریشه به tow میرسد و آن هم به معنی الیاف است و آن هم به زبان جرمنی باستان به معنی طراحی کردن است.
و در ریشه ی تیم مشترکا با لاتین گفته شده است و از ducere است اگر c را ق بدانیم همان توقماق ( دوغماق ) است و آن به معنی هدایت کردن است و همان فرمی از دوغروی ترکیست. ( به صحیح و راست بردن )
در ریشه یابی رسمی تیم را هم ریشه با teem به معنی زاییدن نوشته است
گروه
تیم
می تواند همان هیم و همه باشد
شُفتگان، شوبگان شُفتن و شوبیدن=حرکت دادن
شوبمان شفتمان
تیم=دست همی
در زبان لری بختیاری به معنی
تیم::چشم من
تی::چشم
م::من
Tim. tem
تیم::کنارم. پیشم. اطرافم. taem
تیم::. چه موقع
.
Taem
چه تیم ایا::چه موقع می آید
واژه ای فارسی - team برگرفته شده از واژه ی فارسی است!
معنی قدیم: رِباط، کاروانسرا، خانقاه ( خانگاه! ) ، صومعه -
خانواده، خاندان، اهل بیت، ایل، طایفه، قبیله - تعهد، اندوه، دلتنگی، غمخواری
مثل: تیمار >>> تیم و پسوند فاعلی ( ار )
... [مشاهده متن کامل]
یعنی: کسی که در جایی یا خانه به مراقبت و غمخواری می پردازد.
مثل: یَتیم >>> یَ: بی، بدون، فاقد، ندارد و. . .
یعنی: بی خانه، بی خانمان، بدون خانواده
مثل: تیمسار >>> تیم و پسوند مکان و دارندگی ( سار )
یعنی: کسی که رهبری تیمی را بر عهده دارد
که در ترکی هم استفاده شده است!
مثل: یِتیمچه >>> یِ: بخور، بلعیدن، نوش جان کردن
یعنی: خوردنی خانگی کوچک
در قدیم به جایی می گفتند که یاران و بَروبَچ دورهم جمع می شدند و به بازی و سرگرمی، حلِّ مشکلات، مشورت و کنکاش، عبادت و. . . می پرداختند
مانند مانِستان های مانوی!
معنی امروزی: یاریان، یارگان - یکدلی، همدلی، همبستگی - متحد، هماهنگ، یکپارچه، همراه، هم نوا
تیم در زبان تبری ( مازنی ) به معنای تخم می باشد، نظیر: خیار تیم به معنای تخم خیار.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)