تیغ زدن


    sting
    touch

مترادف ها

scarify (فعل)
نیش زدن، تیغ زدن، از رو شکافتن، شدیدا انتقاد کردن

پیشنهاد کاربران

chisel
هنگامی که از یک واژه بی هیچ نیاز به کارواژه ای کمکی، می توان کارواژه ساخت ــ و درباره ی این یکی، نیازی به چنین کاری نیز نیست، چون �تیغیدن�، هم اکنون، دستکم به همان اندازه ی �تیغ زدن�، در زبان کوچه و بازار کاربرد دارد ــ آیا با کاربرد از دید من ناروای کارواژه ی کمکی، بزبان پارسی کمک نموده ایم؟!
...
[مشاهده متن کامل]

سزاوار نیست که کاربر بالا را �نخود هر آش� بنامم؛ ولی بازگویی آن پس از یادآوری این واژه از سوی اینجانب به چه آرشی است؟ خودنمایی یا چیزی دیگر؟ افزون بر آنکه وی به آرشِ دیگر و پرکاربرد تر �تیغ زدن�: سر زدن / برآمدن آفتاب یا خورشید نیز اشاره نکرده است.

تیغ زدن : [عامیانه، کنایه ] باج گرفتن، پول گرفتن و پس ندادن، جیب کسی را خالی کردن.
تیغیدن
تیغیدن به آرشِ به بهانه ای نیرنگبازانه از کسی پول درآوردن.
با کارواژه ی کمکی �زدن� نیز بکار می رود: �تیغ زدن� که این یک از آرش های دیگری از آن میان، �برآمدن آفتاب� نیز برخوردار است.
https://www. behzadbozorgmehr. com/2020/11/blog - post_74. html

بپرس