تیغ یا تیز از ترکی گرفته نشده. ریشه پهلوی داره. خواهشا اول مطالعه کنید بعد بنویسید
درنه ،
واژه تیغ
معادل ابجد 1410
تعداد حروف 3
تلفظ tiq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: tiy]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی tiq
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
در پارسیگ تیک
تیغ یا تیز و یا دیکتاتور از کلمه دیک ترکی گرفته شده به معنی تند است
blade
استره
تیغ:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "تیغ " می نویسد : ( ( تیغ به معنی شمشیر است و ریختی دیگر از "تیز " ؛ . این جنگْ ابزار در پهلوی شمشر sāmšēr نامیده می شده است ، نیز سنه sneh . ) )
( ( چو خَفتان و تیغ و چو بَرْگُسْتوان،
... [مشاهده متن کامل]
همه کرد پیدا ، به روشن روان. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 264. )
درجای دیگر می نویسد : ( ( تیغ و تیر، نیز " تیز " ، ریخت های گونه گون از یک واژه اند و از تِیْگْره ی اوستایی به معنی تیز به یادگار مانده اند . ) )
( همان ، ص 317. )
تیغ را آب کردن :نور خورشید را از میان بردن
تاب سرما که برد از آتش تاب
آب را تیغ و ، تیغ را کرد آب
معنی بیت : تاب و شدت سرما که تاب و توان از آتش می برد ( گرمی آتش در برابر شدت سرما بی اثر شده بود ) آبها را یخ کرده ، خنجری از یخ ساخته ، پرتو و نور خورشید را محو و نابود کرده بود .
... [مشاهده متن کامل]
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 492 )
تیغ در کسی در آوردن : او را کشتن و شمشیر بر وی کشیدن
تیغ اگر بایدت در او آریم
ورنه بندش کنیم و بسپاریم
معنی بیت :اگر لازم است او را بکشیم و گرنه زنده اسیرش کرده تسلیم تو بکنیم .
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 487 )
خار
تیغ انداختن: نور افکندن
مه که بشب تیغ در انداختست
با سر تیغت سپر انداختست
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۲.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)