تَیْس در عربی به معنی بز نر است
hieroglyphic مصری از این کلمه عربی دو حرف تصویر کشید: تاء و سین.
سین تبدیل شد به صلیب مطوی شبیه X سپس به S.
به حرف ع والف وA رجوع کنید که از شکل عَنز ( عربی ) گرفته شد.
hieroglyphic مصری از این کلمه عربی دو حرف تصویر کشید: تاء و سین.
سین تبدیل شد به صلیب مطوی شبیه X سپس به S.
به حرف ع والف وA رجوع کنید که از شکل عَنز ( عربی ) گرفته شد.
کلمه تَیْس در عربی به معنی بز نر است خواه اهلی باشد و یا وحشی که در فارسی آن را دُبُر و دوبر می نامند.
تیس ( tees ) = در گویش بختیاری به معنی بسیار شیک، تمیز و اتو کشی شده، خوش نما، شکیل، خوش اندام و راست قامت
بنده برای تیس چند معنی دیگر می دانم ؛
تیس = ذات ، مانند : فلانی تیس اش خوب نیست
تیس = مرتب ، تیپ ، قیافه ، سر و وضع ، مانند : فلانی تیس کرده آمده بود
تیس = خشک ، راست ، مانند : شلوار جین را اگر اتو کنی تیس می ایستد
تیس = ذات ، مانند : فلانی تیس اش خوب نیست
تیس = مرتب ، تیپ ، قیافه ، سر و وضع ، مانند : فلانی تیس کرده آمده بود
تیس = خشک ، راست ، مانند : شلوار جین را اگر اتو کنی تیس می ایستد
گرما ( حرارت )
تیره فیلوند ( فیل بند ) منجزی در فیل آباد
تیره شهباز وند خلیلی منجزی
تش سیاه تیره خیرالدین وند خلیلی
تیره شهباز وند تاج الدین عبدالهی منجزی
شهباز ابوالحسنی منجزی
***
اولاد شهباز بامدی
تیره شهباز وند خلیلی منجزی
تش سیاه تیره خیرالدین وند خلیلی
تیره شهباز وند تاج الدین عبدالهی منجزی
شهباز ابوالحسنی منجزی
***
اولاد شهباز بامدی
کوه تیس در جنوب دشت کنارک و
دشت خلیلی در هستان جهانگیری
شمالی مسجدسلیمان
دهستان جهانگیری
محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ و دیگر طوایف ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *و
تیره کشکی طایفه بابا احمدی ( بامدی. بامری. بامه دی ) ایل درکی بختیاری است
... [مشاهده متن کامل]
تیس ( تیز ) ::در زبان لری بختیاری به کوه
می گویند
دشت خلیلی در هستان جهانگیری
شمالی مسجدسلیمان
دهستان جهانگیری
محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ و دیگر طوایف ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *و
تیره کشکی طایفه بابا احمدی ( بامدی. بامری. بامه دی ) ایل درکی بختیاری است
... [مشاهده متن کامل]
تیس ( تیز ) ::در زبان لری بختیاری به کوه
می گویند
آهوى نر
به بز و یا میشی که هنگام فحل و جفت گیری آن فرا رسیده باشد به عربی تیس گویند.
فلان بز یا فلان گوسفند در تیس است یعنی این که هنگام جفت گیری آن برای آبستن شدن فرا رسیده است.
فلان بز یا فلان گوسفند در تیس است یعنی این که هنگام جفت گیری آن برای آبستن شدن فرا رسیده است.
پیشنهادسلام من از اهالی بندر تیس هستم درست ترین معنی برای تیس با توجه به اینکه از تیس در نقشه های جغرافیایی ومتون قدیمی با نام تیز یاد شده است"سریع"میباشد چون تیز کلمه ای بلوچی با این معنی است حتی ضرب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
المثلی بلوچی با همین معنی وجود دارد که معنای تحت الفظی آن به فارسی میشود"کسی که سریع راه میرود و حواسش جمع نیست آخر سکندری میخورد"اگر توضیحات بیشتری هم میخوایید من میتوانم کمکتان کنم امیدوارم مطالبم مفید واقع شده باشد