تیزی

/tizi/

    acuity
    edge
    incision
    incisiveness
    jag
    keenness
    prong
    salience
    sharpness
    snag
    teeth
    tine
    shrillness
    pungency
    swiftness
    taper

فارسی به انگلیسی

تیزی لبه فلز
burr

تیزی هرچیز
nib

مترادف ها

edge (اسم)
کنار، مرز، سر، تیزی، لبه، کناره، ضلع، نبش

verjuice (اسم)
ترشی، تیزی، ابلیمو، ابغوره، اب سیب ترش، اب ترش میوه نرسیده

acuteness (اسم)
زیرکی، ذکاوت، حدت یا شدت، تیزی

sharpness (اسم)
تیزی، هشیاری، برندگی

poignancy (اسم)
تیزی، تلخی، زنندگی، حادی

trenchancy (اسم)
تیزی، برندگی، قاطعی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی تیزی از ریشه ی واژه ی تیز و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

تیزیتیزیتیزیتیزی
تیزی سورنت
تیزی در پهلوی در ریخت تزیه tēzīh بکار می رفته است .
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 342. )