تیز کردن با سنگ خانhoneتیز کردن چاقوwhetتیز کردن چاقو و غیره با چرخ سنبادهgrindتیز کردن گوشcock, perkتیز کردن مدادpointتیز کردن میلwhet
grind (فعل)خرد کردن، ساییدن، اذیت کردن، کوبیدن، سابیدن، سخت کار کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اسیاب شدنsharp (فعل)تیز کردنsharpen (فعل)تند کردن، تیز کردن، تقلب کردن، تیز شدن، نوک تیز کردنpoint (فعل)نشان دادن، اشاره کردن، متوجه ساختن، گوشه دار کردن، تیز کردن، نوک گذاشتن، خاطر نشان کردن، نقطه گذاری کردن، نوک دار کردنkeen (فعل)تیز کردن، شدید کردن، شدید بودن، نوحه سرایی کردنwhet (فعل)برانگیختن، تهییج کردن، تیز کردنstrap (فعل)کشیدن، تیز کردن، با تسمه اویختن
معنیآه دل مظلوم به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند رو کی میدونه؟لطفاً جواب بدیدwhet+ عکس و لینک