تیره کردن، گل الود کردن
مبهم کردن، تاریک کردن، تیره کردن، گمنام کردن
تیره کردن، مه گرفتن، مه الود بودن
تیره کردن
کش رفتن، تاریک کردن، تیره کردن، افسرده شدن، عبوس بودن، دلتنگ بودن، ابری بودن
محو کردن، تیره کردن، لک کردن
کم کردن، تیره کردن، زیر و بم کردن، سایه دار کردن، سایه افکندن
با ابر پوشاندن، تیره کردن، ابری یا مانند ابر کردن
با ابر پوشاندن، تیره کردن، افسرده کردن، ابری یا تیره شدن
تاریک کردن، تیره کردن، تاریک شدن
تیره کردن، لکه دار کردن، کدر کردن
پوشاندن، تیره کردن، سایه انداختن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن