تکیه

/tekye/

    leaning
    something to lean on
    support
    prop
    reliance
    theatre for passion-plays
    emphasis
    stress
    pop
    [fig.] reliance

فارسی به انگلیسی

تکیه اولیه
primary accent, primary stress

تکیه بر نت بخصوص
accent

تکیه ثانوی
secondary accent, secondary stress

تکیه دادن
lean, incline, recline

تکیه دادن به
prop

تکیه داده
recumbent

تکیه داشتن
rest

تکیه دست
mahlstick

تکیه صدا
accent

تکیه گاه
something to lean on, support, resting-place, refuge, fulcrum, backrest, base, bearing, crutch, mainstay, purchase, bastion, refoge

تکیه گاه اهرم
fulcrum

تکیه گاه صندلی
backing

تکیه گذاشتن
emphasize

تکیه نخستین
primary accent, primary stress

تکیه کلام
catch phrase, catchword, code word, slogan, emphasis, habitual phrase or word

تکیه کننده
leaner

مترادف ها

stop (اسم)
ترک، تعلیق، نقطه، ایست، توقف، تکیه، ایستگاه

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

stay (اسم)
ایست، مانع، حائل، توقف، تکیه، نقطه اتکاء، توقفگاه، عصاء

emphasis (اسم)
تاکید، تکیهء صدا، قوت، ضربه، اهمیت، تکیه

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

reliance (اسم)
اعتماد، دلگرمی، توکل، تکیه، اتکاء

prop (اسم)
پشتیبان، تیر، نگهدار، پایه، شمع، تکیه، پشتی صندلی و غیره

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی تکیه از ریشه ی به واژه ی تک و یه فارسی هست خود واژه ی یه از ریشه ی واژه ی این فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

تکیهتکیهتکیهتکیهتکیهتکیه
سِریدن: تکیه دادن ( اوستایی: sri، نیا ایرانی: srai، سنسکریت: śray )
سِرین: تکیه گاه، باسن
اندخس=تکیه ، حامی
اندخسواره=تکیه گاه
اندخسیدن=پناه گرفتن
اطمینان_تکیه گاه_اعتماد
تکیه، وطن و سرزمین اجدادی من
تکیه : [اصطلاح موسیقی ] تکیه حالتی است شبیه به تشدید که در تحریرها استفاده می شود و ۳حالت دارد.
تکیه: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحاً به محلی - غیر از مسجد - گفته می شود که در آن برنامه های جشن یا عزای اهل بیت ( علیهم السلام ) برگزار می شود.

لم دادن
همه واژه های همخانواده تکیه یک خاستگاه دارند و آن ایرانی است :
واژه آریایی متکا ( موت کا ) از ریشه موتَ به مانای بافته بقچه بسته ای از پارچه یا ترکه و پسوند کا ka به مانای شکل یا شکل دهنده ( مانند سرکه - - - - - sour=wine - acid ) ساخته شده است. موتَ در سنسکریت به صورت muta मूत به مانای woven, basket, bundle آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]