تکمیل

/takmil/

    accomplished
    complete
    completion
    finalization
    integration
    perfection
    finished

فارسی به انگلیسی

تکمیل بودن
repletion

تکمیل کردن
accomplish, complement, complete, finalize, finish, integrate, perfect, season, supplement, to complete, to finish

مترادف ها

improvement (اسم)
پیشرفت، بهتر شدن، بهبود، تکمیل، تهذیب، تکامل، بهسازی

fulfillment (اسم)
انجام، تکمیل، اجراء

completion (اسم)
انجام، اتمام، خاتمه، تکمیل

repletion (اسم)
انباشتگی، تکمیل، پری، پرسازی

supplementation (اسم)
هم اوری، تکمیل، پس اوری

complementarity (اسم)
کمال، متمم، تکمیل، متممی، اصل متممیت

modernization (اسم)
تکمیل، نوسازی، نوپردازی، نوین گری

پیشنهاد کاربران

واژه تکمیل
معادل ابجد 500
تعداد حروف 5
تلفظ takmil
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی takmil
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

راستا
پیشنهاد استاد میرجلال الدین کزازی در نامه ی باستان:
بَوَنده: کامل.
بَوَندگی: کمال.
پیشنهاد استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی منطق ارسطو:
فرساخته: کامل.
فرساختگی: کمال.

...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد استاد حلیل دوست خواه در گزارش اوستا:
رسا: کامل.
رسایی: کمال.
هر سه پیشنهاد درست است و روان و سازگار با جان زبان پارسی است.
پارسی را پاس بداریم: )

تکمیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
امیام amyām ( سغدی: amyāmand )
ایسپور ispur ( مانوی )
تکمیل شد باید بگی انجام شد تکمیلش کن باید بگی انجامش بده
بس آورد= تکمیل= اُسپوریهیدن، سپوریدن، اُسپوریهیشن، اُسپوریهش، پسازیشن، پسازش
پرداچینیشن، پرداچینش، فرا چینش، پادیساردن، پادیسارش، بَوِندیدن، بَوِندیشن، بَوِندِش،
اَکا، اَکاییشن، کامل کردن، اُسپورتن، اُسپوردن، اُسپورش، به پایان رساندن، رساگرداندن،
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده: # امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " بساورد" را به جای واژه ی " تکمیل ( در دانش معانی ) " به کار برده است.
تمام کردن ، به پایان رساندن ، انجام دادن
این واژه تازى ( اربى ) ست و برابرهاى پارسى آن اینهاست: اُسپورش Ospuresh ( پهلوى: اُسپوریشْنْ : تکمیل ، تتمیم ، کامل سازى - در پهلوى اُسپوردن Ospurdan ( اُسپورتن ) : تکمیل - تمام - کامل کردن ) ، اَکایش Akayesh ( پهلوى: اَکاییشْنْ: تکمیل، تتمیم - در پهلوى اَکا Aka :
...
[مشاهده متن کامل]

تمام ، کامل ) ، بَوِنْدِش Bavendesh ( پهلوى: بَوِندیشْنْ : تکمیل ، تتمیم ، کمال بخشى - در پهلوى بَوِندیدن Bavendidan : تکمیل - تمام - کامل کردن ) ، پادیسارش Padisaresh ( پهلوى: تکمیل ، اتمام ، تتمیم - در پهلوى پادیساردن Padisardan : تکمیل - تتمیم - اتمام کردن ، خاتمه - پایان
دادن ) ، پرداچینش Pardachinesh ( پهلوى: پرداچینیشْنْ : تکمیل ، تتمیم ، تمام سازى و . . . ) ، پسازش Pasazesh ( پهلوى: پَسازیشْنْ : تکمیل ، کامل سازى، تلفیق، تجمیع و . . . ) ، اُسپوریهش Ospurihesh ( پهلوى: اُسپوریهیشْنْ : تکمیل ، کمال بخشى ، غایت رسانى - درپهلوى اُسپوریهیدن
: تکمیل - تمام - کامل کردن

بپرس