proud, arrogant, supercilious
تکبر
/takabbor/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پرخاش، تکبر
سربالایی، تکبر، غرور، نخوت، گستاخی، شدت عمل، گردنفرازی، خود رایی، خود سری، خیره سری، عظمت، خود بینی
تظاهر، تکبر، وانمود، ناز، ظاهرسازی
تکبر، غرور، عظمت، افتخار، مباهات، فخر، سرافرازی، برتنی، افاده، سبب مباهات
توهین، تکبر، غرور، جسارت، گستاخی، خود بینی، اهانت، بی احترامی، ادعای بیخود
فراز، تکبر، ارتفاع، بلندی، عرشه، رفعت، علی، آسمان، ارتفاعات، جای مرتفع، در بحبوحه
تکبر، تلاطم
تکبر، بادکردگی، بر امدگی، اماس، تورم
پیشنهاد کاربران
در لری بختیاری
پز:تکبر
پزین:متکبر
پز:تکبر
پزین:متکبر
تکبر: احساس فراتر از واقعیت در باره ی ارزش ویژگی های خویش که باعث می شود فرد خود را بالاتر یا برتر از دیگران بداند و انتظار دارد احترامی که دلخواه اوست برایش قائل شوند. ( le petit Robert 1 ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست:
... [مشاهده متن کامل]
پنکار penkār، دیمیاد dimyād، نیوتور nivtur ، فیس fis ( دری )
کاباد ( لکی: kabāda ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست:
... [مشاهده متن کامل]
پنکار penkār، دیمیاد dimyād، نیوتور nivtur ، فیس fis ( دری )
کاباد ( لکی: kabāda ) .
خودبینی
خودپسندی
مُتَکَبِّر یعنی معلولیت ذهنی دارد یا مغز پوکی دارد و با هیچی دیگران را تحقیر میکند.
إِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فی صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ56
إِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فی صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ56
نَبّ
ما و منی. [ وُ م َ ] ( حامص مرکب ) تکبر. خودپسندی.
آنانیت
بزرگ خویشتنی . [ ب ُ زُ خوی / خی ت َ ] ( حامص مرکب ) تکبر کردن . خود را بزرگ دیدن : اگر کلب غضب را طاعت داری در تو تهور و ناپاکی . . . و بزرگ خویشتنی . . . پدید آید. ( کیمیای سعادت ) .
برتری
خود را برتر از دیگری دیدن و دیگری را کوچک دیدن و خود را بزرگ دیدن
افاده
پُغار
بن مایه: لغت نامه دهخدا
بن مایه: لغت نامه دهخدا
غرور . . . . خودخواهی . . . . . . . .
نخوت . . . . نب. . کبر . . . غرور . . . . استکبار . . . . . . .
برتنی
باد و دم، غرور، نخوت، نب، افاده، برتنی، تبختر، تفرعن، خودبزرگ بینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، صلف، فیس، کبر، گردن کشی، لاف، نازش، افاده کردن، کبر ورزیدن، بزرگ منشی کردن
فره
نب
نخوت
انانیت
باد و دم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)