تک تک

/taktak/

    one by one
    separately
    all
    individually
    severally
    singly
    ticktock
    insular
    sporadic
    tick

فارسی به انگلیسی

تک تک کردن
tick

مترادف ها

sporadic (صفت)
متناوب، پراکنده، انفرادی، تک و توک، تک تک

پیشنهاد کاربران

ذره ذره، قطره قطره/
نشان دهنده اکراه و کم میلی در انجام کار است که در وصف کردار طرف مقابل به کار می رود. مثال؛ وقتی انجام یک کار زیاد از حد به طول بینجامد و به آهستگی انجام شود، ( کار کردن یا غذا خوردن فرق ندارد ) اصطلاح تُک تُک را برای آن به کار می برند.
تک تک Tok Tok در گویش لری بختیاری یعنی قطره قطره
one at a time
تِک تِک : [عامیانه، اصطلاح] صدای کارکردن ساعت.
یکایک، به تفکیک، جداجدا، فردفرد، یکی یکی
برگ برگ جدا جدا
جدا از هم

دونه دونه