توم


    ellipse

پیشنهاد کاربران

توم در زبان های ایرانی دیگر هم ارز با تخم در فارسی است.
تخم در اصل و بنیاد نه به معنی بیضه و دانه و بذر که به بیشتر به معنی "نسل" بوده.
چنان که در کارنامه اردشیر بابکان آورده اند که او از توهمگ ( تومه، تخمه ) دارای دارایان ( داریوش سوم هخامنشی ) بود.
...
[مشاهده متن کامل]

میتوان این واژه را در فارسی به ریخت توهم یا توم باززیواند و به جای واژه عربی نسل به کاربست.

توم ( , تخم ) در کردی به معنای بذری است که ان را برای کشاورزی سال بعد در جای مخصوص نگه داری می کنند
در زبان تالشی مرکزی به معنای ( بذر و دانه برنج )
توم ( Tom ) :در زبان مغولی به معنی بزرگ
توم ( Tom ) :در زبان ترکی به معنی پرپشت
پسوند ترین در اوستایی
بزرگ، بزرگتر، بزرگتوم
کلمه ی در زبان لری بختیاری است به معنی
بذر. تخم
زومین توم دا ::زمین را بذر پاشی کرد