واژه تولید
معادل ابجد 450
تعداد حروف 5
تلفظ to[w]lid
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: تَولید]
مختصات ( تُ ) [ ع . ]
آواشناسی towlid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
زاستِش: تولید
زایش: تولد
تولید
پیشنهاد دیگر :
زاستار از کارواژه ی زاستَن مانند :
ساختار ، گفتار ، نوشتار ، کردار ، . . .
چیزاییدن = تولید کردن
چیزایش = تولید
{واژه تولید با ولد، تولد و . . . هم خانواده است. تولید را هم از این رو تولید گفته اند که در آن انگار چیزی زاده می شود. از این رو من واژه چیزاییدن ( آمیزه ای از �چیز� �زاییدن� ) را برای آن پیشنهاد می کنم}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
تولید از ولد یعنی زاییدن است که معمای دیگرش خلق است البته اعراب متقدند خلق برای خدا بهتر بکار رود .
رجوع به ولد
ولد تولید مولد اولاد و هم سان های آن از زبان قرآنی عربی است
اصلنم به گفته این آقای بالای دقت نکنید کاملا بی اساس و بی نیه است.
تولید
ریشهء این واژه پارسی ولی شکل کنون آن اربی ست :
این واژه از ریشه سه گانهء افزایندهء ( ثلاثی مزید ) : وَلَدَ گرفته شده و با آن واژه های: والِد ، والِده ، مُوَلِد ، مولود ، تولید ، تَوَلُد. . . بر ساخته شده است .
... [مشاهده متن کامل]
این واژه : والیدن ، والاندن یا بالیدن و بالاندن پارسی است که می توان برای تمام برساخته ها با این ریشه برابر سازی کرد :
والد و والده = والَنده ( بالَنده )
مولود = والیده ( بالیده )
تولید = والانِش ( بالانِش )
تَوَلُد = والِش ( بالِش )
پیش نهاد های دیگر :
از ریشهء زاد و زای : فَرزادن ، فرزاییدن ، فرزایاندن
والد = فرزا ، فرزاینده
مولود = فرزاد ، فرزاییده
تولید = فرزایانش
مُوَلِد = فرزایش
دست ساخت
صنعتگری
کالاگری
واژه ای بی معنی و عربی که برابر زیبای آن " ساخت و ساز " است.
ساخت و ساز در ایران بیمار است
ساخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)