توله

/tule/

    whelp
    young
    hunting-dog
    hound
    pup
    puppy
    baby
    cub
    get
    offspring
    spawn
    youngling

فارسی به انگلیسی

توله خرس
whelp, cub

توله زاییدن
whelp

توله سگ
pup, puppy, whelp

توله شیر
whelp

توله مار
young of a serpent

توله ها
litter, progeny

مترادف ها

cub (اسم)
بچه، توله، بچه پستانداران گوشتخوار، بچهحیوان

whelp (اسم)
بچه، توله، بچهحیوان، توله سگ، بچه هر نوع حیوان گوشتخوار

yelper (اسم)
توله

پیشنهاد کاربران

ادعایی که یکی از نمونه های کلاسیک �تحریف ریشه شناسی� هست. بیایید با اتکا به منابع معتبر زبان شناسی و متون تاریخی بررسی کنیم:
- - -
۱. ریشه ی �توله� در فارسی
در فرهنگ دهخدا آمده: �توله = بچه ی سگ و جانوران درنده� و ریشه را به فارسی می رساند.
...
[مشاهده متن کامل]

در لغت نامه معین هم �توله� صریحاً فارسی دانسته شده و به معنی �بچه ی سگ، جوجه، نوزاد جانور� آمده است.
در متون کهن فارسی هم کاربرد دارد. مثلاً در �کلیله و دمنه� ( قرن ۶ هـ ) :
> �چون ماده سگ توله بیاورد. . . �
که نشان می دهد واژه پیش از نفوذ ترکی به فارسی ادبی رایج بوده.
🔹 بنابراین �توله� در فارسی متون مستقل از ترکی داشته است.
- - -
۲. ریشه شناسی در زبان های ایرانی
در اوستایی و فارسی میانه، واژه هایی با ریشه ی tava - / tava - ra - به معنی �فرزند، نوزاد� وجود داشته.
نمونه: اوستایی tava - ra = بچه، فرزند.
در کردی امروز هم �توله� به همان معنی �بچه ی حیوان� زنده است.
این نشان می دهد که �توله� یک واژه ی ایرانی کهن است، نه وام واژه از ترکی.
- - -
۳. بررسی ادعای ترکی بودن واژه
در دیوان لغات الترک کاشغری ( چاپ بسیم آتالای، ۱۹۳۹، ج ۱، ص ۳۷۴ ) فعل t�l - / t�l� - آمده به معنی �زاییدن حیوان�.
از آن مشتق t�l به معنی �بچه ی دام ( گوسفند، بز، گاو ) � ذکر شده.
دقت کنید: در ترکی کهن �t�l� = بره یا گوساله است، نه بچه ی سگ.
🔹 تغییر معنایی �بچه ی دام → بچه ی سگ� در فارسی اتفاق افتاده، چون واژه ی ایرانی موجود بوده.
- - -
۴. جمع بندی
�توله� در اصل ریشه ی ایرانی دارد ( اوستایی tava - ra، کردی توله، فارسی میانه ) .
در ترکی کهن �t�l� هم هست، ولی معنای اصلی آن �بچه ی دام� است، نه �بچه ی سگ�.
ورود این واژه به هر دو شاخهٔ زبانی ممکن است از ریشه ی هندوایرانی مشترک باشد، اما شواهد نشان می دهد کاربرد فارسی مستقل و قدیمی تر در معنای �بچه ی سگ� است.
بنابراین ادعاهایی مثل �فارسی از ترکی گرفته� جعلی و غیرعلمی است.
- - -
منابع معتبر:
دهخدا، لغت نامه.
معین، فرهنگ فارسی.
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971.
Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen, Bd. 2.
Mahmud al - Kashgari, Dīwān Lughāt al - Turk, ed. B. Atalay, 1939.
- - -

توله کلمه ای تورکی است که از فعل تولتمک به معنی بچه دار شدن حیوان گرفته شده ریشه ان تولت بوده که به معنی بچه حیوان و سگ می باشد در جمله { اول قوی تولتی } یعنی او گوسفند را بره دار کرد آمده است دیوان الغات
...
[مشاهده متن کامل]
تورک تصحیح استاد صدیق ص420 ودر فارسی به شکل توله و به معنی بچه سگ و سایر درنگان وحشی بکار می رود

توله کلمه ای تورکی است که در اصل تولا بوده و فعل تولالاماق به معنی زاد و ولد زیاد از ان گرفته شده است لغت نامه شاهمرسی
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
تولهتولهتولهتولهتوله
سگ بچه. [ س َ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) توله سگ. بچه سگ. ( ناظم الاطباء ) . توله :
نهاده اند زن و بچه من از سرما
بسان سگ بچه بتفوز بر در سوراخ.
سوزنی.
پس سگ بچه ای بخانه برد و مدتی در خانه تعهد میکرد. ( سندبادنامه ص 192 ) .
Pup
پاپی پاکوتاه
نژاد توله سگ
در لری بختیاری
توله: تیل ( نوزاد انسان یا جانور )
توله: گیاه پنیرک
با کلمه cub هم معنی هست
● تُوله: بچه ی شیرخوارِ پستاندارانِ گوشتخوار اعمّ از اهلی و وحشی مانندِ سگ و گرگ و شیر و ببر و گربه و کفتار و پلنگ و خرس.
وقتی پسری ب دختری میگوید ب معنی شیطون، تودل برو است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)