توله

/tule/

    whelp
    young
    hunting-dog
    hound
    pup
    puppy
    baby
    cub
    get
    offspring
    spawn
    youngling

فارسی به انگلیسی

توله خرس
whelp, cub

توله زاییدن
whelp

توله سگ
pup, puppy, whelp

توله شیر
whelp

توله مار
young of a serpent

توله ها
litter, progeny

مترادف ها

cub (اسم)
بچه، توله، بچه پستانداران گوشتخوار، بچهحیوان

whelp (اسم)
بچه، توله، بچهحیوان، توله سگ، بچه هر نوع حیوان گوشتخوار

yelper (اسم)
توله

پیشنهاد کاربران

در زبان لری به توله ، تیله میگویند
ریخت درست آن توره میباشد که با دگرگونی حرف ر به ل به توله تبدیل شده
و در زبان لری حرف او به ای تبدیل میشود که توله به تیله دگرگون میشود
سگ بچه. [ س َ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) توله سگ. بچه سگ. ( ناظم الاطباء ) . توله :
نهاده اند زن و بچه من از سرما
بسان سگ بچه بتفوز بر در سوراخ.
سوزنی.
پس سگ بچه ای بخانه برد و مدتی در خانه تعهد میکرد. ( سندبادنامه ص 192 ) .
Pup
پاپی پاکوتاه
نژاد توله سگ
در لری بختیاری
توله: تیل ( نوزاد انسان یا جانور )
توله: گیاه پنیرک
با کلمه cub هم معنی هست
● تُوله: بچه ی شیرخوارِ پستاندارانِ گوشتخوار اعمّ از اهلی و وحشی مانندِ سگ و گرگ و شیر و ببر و گربه و کفتار و پلنگ و خرس.
وقتی پسری ب دختری میگوید ب معنی شیطون، تودل برو است

بپرس