ادعایی که یکی از نمونه های کلاسیک �تحریف ریشه شناسی� هست. بیایید با اتکا به منابع معتبر زبان شناسی و متون تاریخی بررسی کنیم:
- - -
۱. ریشه ی �توله� در فارسی
در فرهنگ دهخدا آمده: �توله = بچه ی سگ و جانوران درنده� و ریشه را به فارسی می رساند.
... [مشاهده متن کامل]
در لغت نامه معین هم �توله� صریحاً فارسی دانسته شده و به معنی �بچه ی سگ، جوجه، نوزاد جانور� آمده است.
در متون کهن فارسی هم کاربرد دارد. مثلاً در �کلیله و دمنه� ( قرن ۶ هـ ) :
> �چون ماده سگ توله بیاورد. . . �
که نشان می دهد واژه پیش از نفوذ ترکی به فارسی ادبی رایج بوده.
🔹 بنابراین �توله� در فارسی متون مستقل از ترکی داشته است.
- - -
۲. ریشه شناسی در زبان های ایرانی
در اوستایی و فارسی میانه، واژه هایی با ریشه ی tava - / tava - ra - به معنی �فرزند، نوزاد� وجود داشته.
نمونه: اوستایی tava - ra = بچه، فرزند.
در کردی امروز هم �توله� به همان معنی �بچه ی حیوان� زنده است.
این نشان می دهد که �توله� یک واژه ی ایرانی کهن است، نه وام واژه از ترکی.
- - -
۳. بررسی ادعای ترکی بودن واژه
در دیوان لغات الترک کاشغری ( چاپ بسیم آتالای، ۱۹۳۹، ج ۱، ص ۳۷۴ ) فعل t�l - / t�l� - آمده به معنی �زاییدن حیوان�.
از آن مشتق t�l به معنی �بچه ی دام ( گوسفند، بز، گاو ) � ذکر شده.
دقت کنید: در ترکی کهن �t�l� = بره یا گوساله است، نه بچه ی سگ.
🔹 تغییر معنایی �بچه ی دام → بچه ی سگ� در فارسی اتفاق افتاده، چون واژه ی ایرانی موجود بوده.
- - -
۴. جمع بندی
�توله� در اصل ریشه ی ایرانی دارد ( اوستایی tava - ra، کردی توله، فارسی میانه ) .
در ترکی کهن �t�l� هم هست، ولی معنای اصلی آن �بچه ی دام� است، نه �بچه ی سگ�.
ورود این واژه به هر دو شاخهٔ زبانی ممکن است از ریشه ی هندوایرانی مشترک باشد، اما شواهد نشان می دهد کاربرد فارسی مستقل و قدیمی تر در معنای �بچه ی سگ� است.
بنابراین ادعاهایی مثل �فارسی از ترکی گرفته� جعلی و غیرعلمی است.
- - -
منابع معتبر:
دهخدا، لغت نامه.
معین، فرهنگ فارسی.
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971.
Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen, Bd. 2.
Mahmud al - Kashgari, Dīwān Lughāt al - Turk, ed. B. Atalay, 1939.
- - -
توله کلمه ای تورکی است که از فعل تولتمک به معنی بچه دار شدن حیوان گرفته شده ریشه ان تولت بوده که به معنی بچه حیوان و سگ می باشد در جمله { اول قوی تولتی } یعنی او گوسفند را بره دار کرد آمده است دیوان الغات
... [مشاهده متن کامل] تورک تصحیح استاد صدیق ص420 ودر فارسی به شکل توله و به معنی بچه سگ و سایر درنگان وحشی بکار می رود
توله کلمه ای تورکی است که در اصل تولا بوده و فعل تولالاماق به معنی زاد و ولد زیاد از ان گرفته شده است لغت نامه شاهمرسی
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
سگ بچه. [ س َ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) توله سگ. بچه سگ. ( ناظم الاطباء ) . توله :
نهاده اند زن و بچه من از سرما
بسان سگ بچه بتفوز بر در سوراخ.
سوزنی.
پس سگ بچه ای بخانه برد و مدتی در خانه تعهد میکرد. ( سندبادنامه ص 192 ) .
Pup
پاپی پاکوتاه
نژاد توله سگ
در لری بختیاری
توله: تیل ( نوزاد انسان یا جانور )
توله: گیاه پنیرک
با کلمه cub هم معنی هست
● تُوله: بچه ی شیرخوارِ پستاندارانِ گوشتخوار اعمّ از اهلی و وحشی مانندِ سگ و گرگ و شیر و ببر و گربه و کفتار و پلنگ و خرس.
وقتی پسری ب دختری میگوید ب معنی شیطون، تودل برو است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)