تولد دوباره


    rebirth

پیشنهاد کاربران

تولد دوباره به چه معنا ؟ تولد دوباره اگر حقیقت داشته باشد، چگونه اتفاق می افتد؟ زمان و مکان تولد دوباره کَی و کجا اند؟ آیا افراد انسانی و موجودات زنده دیگر پس از مرگ در همین عالم دوباره متولد خواهند شد یا در عالمی دیگر ؟ آیا یک ستاره بزرگ که کلیه سوخت های آن به پایان رسیده و به یک سیاه چاله تبدیل شده و خاموش گردیده است، دوباره در همین عالم به ستاره تبدیل خواهد شد یا در عالمی دیگر ؟ اگر پاسخ این سوالات ، تولد دوباره در عالمی دیگر باشد، آنگاه سوال بعدی مطرح میگردد : عالم بعدی کجاست ؟ آیا همین الآن وجود دارد یا بعدا آغاز خواهد شد؟ آغاز آن کَی و چگونه خواهد بود ؟ آیا فقط همین عالم بطور تک و تنها و منزوی در حال حاضر در پهنه بیکرانی وجود دارد، یا عوالم بیشمار؟ از سوال کردن در این زمینه نباید دست کشید که باعث خوابیدن فهم و عقل و در جا زدن آنها در باور ها و اعتقادات فعلی و ادامه اسارت آنها در زنجیر های قطور و نامرئی تقلید خواهد شد. باور به تناسخ یا حلول روان پس از مرگ بدن مادی به بدن های دیگر از قبیل جامدات، گیاهان ، حیوانات و انسان های دیگر در همین عالم مادی در قدم اول، ریشه در پندار دوگانگی تن و روان بوده است. از آنجاییکه مرگ بدن و تجزیه و تحلیل تدریجی و تبدیل آن به خاک و عدم توانایی تولد دوباره آن، یک تجربه واقعی و عینی و مورد پذیرش همگان بوده است، لذا فقط بخش نامیرای آن یعنی روان مورد توجه عمیق تر قرار گرفته است. پنداشت جدایی روان از بدن و نامیرایی آن فقط یک باور است و نه یک معرفت حقیقی و یقینی. باور به دوگانگی تن و روح توسط ادیان ابراهیمی وارد ادبیات جهان گردیده است و اقوام هند ، مصر ، ایران و یونان باستان با این کلمه آشنائی نداشته اند. واژه جان تنها در ادبیات فارسی یافت می شود و در ادبیات بین الملل معادل و مترادف و هم معنی آن یافت نمی شود. اگر در مورد مفاهیم ماده ، روح ، روان ، نفس ، جان و تناسخ سوال داشتید، میتوانید در همین سایت در جستجوی آن مفاهیم مراجعه نماید. همچنین بحث های هفت عالم ، قیامت ، رستاخیز ، معاد ، برزخ ، حضرات خمس ، خویشتن ، ازل و ابد ، بیزمانی و بیمکانی ، سیاه چاله ها ، ماده و انرژی تاریک ، مه بانگ ، بیگ بنگ ، جهان ها یا دنیا های موازی ، نظریات علمی ریسمان ، حلقه ، گرانش کوانتایی ، جاذبه نیوتون، و خیلی بحث های کوتاه و شیرین و جذاب دیگر را از دست ندهید.
...
[مشاهده متن کامل]

در اینجا بطور خلاصه به حقیقت زنجیره تولد و مرگ انسان بهمراه تسلسل تولد و مرگ کیهان اشاره می کنم. حقیقت دیگر این است که برخلاف دیدگاه فلاسفه و حکیمان و عارفان دینی، عوالم لاهوت و جبروت و ملکوت اعلا و سفلا و ناسوت یعنی عالم طبیعت و محسوسات بصورت طبقه بر طبقه و جدا و مستقل از هم وجود ندارند بلکه همگی یک حقیقت واحد و یگانه و جدا ناپذیر از هم می باشند. اندیشمندان دینی خداوند را اول و آخر، مبداء و مقصد می پندارند و در این پندار قالبا فراموش می کنند که بین اول و آخر ، وسط هم وجود دارد. و بجای وسط همیشه عالم مادی را قرار میدهند و ناآگاهانه و شاید آگاهانه اول و آخر ، مبداء و مقصد را از هم جدا می کنند. گویا در این پنداشت ، خودرا صاحب انحصاری پارچه و قیچی میدانند و هرطوری که سر و دلشان بخواهد قیچی میکنند و می بافند. اما حقیقت این است که خداوند و وجود او بیکران اند و هیچ چیزی بیرون و خارج و غیر از وجود خداوند وجود ندارد. برای درک این حقیقت ساده حتما لزومی ندارد که علامه دهر و یا به اصطلاح فرهیخته و فرخنده و فرزانه و ستاره و خورشید روی آسمان باشیم. یک دانش آموز دوره اوایل متوسطه و یا اواخر دوره ابتدایی امروزی تصور روشن تری از مفاهیم بیکرانی، نامتناهی و بینهایت دارد تا برجسته ترین علامه های دهر. وجود بیکران و نامتناهی و بینهایت علی رغم دارا بودن قدرت و علم بیکران هرگز قادر نخواهد بود که بطور کامل از یک حالت به حالت دیگری تحول یابد و دوباره به حالت اول برگردد. لذا در قدم اول باید خودرا به وجود های محدود و متناهی و مساوی تقسیم نماید و عمل تقسیم را به حال خود واگذارد که طبق دستور العمل خود به خود ادامه یابد و پس از آن عمل نزول را آغاز کند. آنگاه وجود های محدود و متناهی به علت محدودیت، قادر خواهند بود که روند نزول را بطور کامل طی کنند و به پایان آن برسند و پس از آن روند صعودی را آغاز کنند و به پایان آن برسند. خلاصه اینکه انسان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده و طبیعت بهمراه کیهان از حالت غیبی و لاهوتی محض در سیر نزولی منزل به منزل تنزل یافته و به حالت ناسوتی فعلی رسیده اند و دوباره به همراه کیهان در سیر صعودی همان منازل را طی خواهند کرد و به حیات محض اولیه باز خواهند گشت. رجعت و بازگشت انسان به سوی خداوند از دیدگاه دین اسلام ، انتقال روح با جسمی لطیف و مثالی به عالم برزخ و پس از آن ورود به عالم آخرت می باشد، طوریکه طبیعت را پشت سر خود باقی می گذارد. اما حقیقت برتر این است که طبیعت به وجود خداوند تعلق دارد و رجعت و بازگشت حقیقی به معنای بازگشت کل به حالت اولیه خود می باشد. در روند طولانی مدت نزول و صعود هیچ فرد انسانی در گوشه و کناره کیهان گم و گول نخواهد شد و همه بدون استثناء صحیح و سالم به حیات محض و سعادت جاودانه غائی و نهائی باز خواهند گشت. باور به کیفر و پاداش در جهنم و بهشت ریشه در ناپختگی و محدویت فهم و عقل انسانی در دوران اولیه بیداری در باستان دارد و این پدیده ها در حیطه قدرت ، علم ، حکمت ، رحمت ، فیض ، محبت و عشق و صبر مطلق و بیکران و بی حد و حصر الاهی هیچگونه جایی و منزلتی و اعتباری ندارند.

بپرس