توفیق

/towfiq/

    grace
    success

فارسی به انگلیسی

توفیق شما را ارزومندم
i wish you success.

توفیق یافتن
achieve

مترادف ها

success (اسم)
موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامروایی

luck (اسم)
طالع، سعادت، شانس، بخت، خوش بختی، اقبال، سعد کوفی، توفیق

پیشنهاد کاربران

توفیق رفیق باشد :توش و توان باشد
مترادف توفیق: پیروزی، فیروزمندی، کامروایی، کامیابی، موفقیت
متضاد توفیق: ناکامیابی
برابر پارسی: کامیابی، پیشرفت، پیروزی، بهروزی
معنی انگلیسی:
grace, success
توفیق: فراهم کردن زمینه ی کامیابی یا پایداری در برابر سختی ها و گذر از آنها با یاری کردن مادی و معنوی کسی از روی لطف برای خشنود کردن وی.
همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی راداس rAdAs می باشد که در سنسکریت: rAdhas خوانده می شود و نیز واژه ی وَخشا vaxshA که در اوستایی: وخشه vaxsha بوده است.
🇮🇷 همتای پارسی: کامیابی 🇮🇷
بخت وری
معنی لغوی توفیق : آسان کردن.
منظور از توفیق الهی : یعنی خداوند راه نزدیکی به خودش را نسبت به بنده اش توفیق ( آسان ) می کند مانند : دوست خوب که شمارا به راه خداوند می کشاند.
( به دست آوردن ) در ترکیبی مانند توفیق ادب
دروغ گو ها به خاطر معنی الکی شما بچه ام درست ننوشته
توفیق موفقیت
توفیق یا توفیقا به خدمت بندگان خدا در میآیند و نیاز جسمی بندگان را برآورده میکنند و خود نیز شاد و سرخوش میشوند از اینکه موجب شده اند دیگران سرخوش شوند عمرشان طولانی
توفیق یعنی کسی درخواستی کند از خدواند و خداوند توفیق را در خدمتش بگذارد تا در اسرع زمان با توفیق به کامیابی برسند.
آرزوی موفقیت مخصوص و ویژه برای یک کس ( Taoufiq ) یا یک جمع
سازگاری کنار آمدن کار راه اندازی موافق بودن دست یافتنی در دسترس همراه بودن همکاری نمودن همیاری هماهنگی با همگان بر وفق مرادبودن کامیابی کارسازی
توفیق ( toufiq ) به معنای سازگاری. توفیق ( tof igh ) کسیکه زیاد دروغ می گوید.
پیروزی
سازگار گردانیدن
کار سازی، دست یافتن
آن است که خداوند اسباب را موافق با خواهش بنده مهیا سازد تا خواهش و طلب او به نتیجه برسد
موفقیت
نتیجه گرفتن
پیروزی
سازگاری یا موافقت
از موافق
به معنی سازگار
فراهم شدن اسباب کاری ( سازگاری امور )
"توفیق" با تلفظ /tofigh/ ، واژه ی عربی است . وریشه ی آن ،
[و ، ف ، ق ]می باشد . 🤔 در نتیجه "توفیق"بر ریتم ( آهنگ ،
وزن ) تفعیل می باشد .
🧐کلمه ی"توفیق"دو معنی دارد . 1️⃣معنی اول آن از ریشه ی
...
[مشاهده متن کامل]

آن :وفق که یعنی سازگاری برداشت می شود اصطلاحا مستفاد
می شود :سازگار گردانیدن ، سازگار کردن .
2️⃣معنی دوم :پیروزی ( پیروز شدن ) ، موفقیت ( موفق شدن )
هست .
Doping💊از کلمه ی "توفیق" برای رسیدن به هدف های
نیک استفاده می شود . نه رسیدن به هدف های بد . و تفسیر
این کلمه در قرآن میشه قراردادن آنچه که موجب خشنودی و
رضایت خدا می شود . 💊
مثال برای 2️⃣and1️⃣: به توفیق ( پیروزی ) رسیدن ، نیازمند
توفیق ( وفق دادن، سازگار کردن ) می باشد .
❗راستی تا یادم نرفته: توفیق در هر حال ، مصدر هست❗

همیاری/ همراهی
متشکرم
توفیق:همراهی، کمک، سعادتمندی
همراهی، کمک کردن، سعادتمندی
کامیابی
توفیق:در قرآن ۴ بار به آن اشاره شده.
در ایه ۸۸ سوره هود بمعنای اصطلاحی ان است.
و ما توفیقی الا بالله.
یعنی توفیق من جز از جانب خدا نیست.
( عمل بنده موافق و در جهت فرامین الهی و موفق شدن بنده در امور خیر ( واجبات و مستحبات ) بوسیله ی اسباب الهی که در نهایت موجب خشنودی و رضایت خداوند است. )
...
[مشاهده متن کامل]

توفیق : توفیق، اصطلاحی کلامی و عرفانی به معنای موفقیت در انجام عملی عبادی که باعث تقرب انسان به خداوند می شود.
توفیق :خدا اراده وعزم راسخ به بنده اش عطا کندتاواجبات ومستحبات رابه جاآوردتابه قرب الهی برسد.
توفیق یاخشنودی:رضامندی
انجام اموری که مورد رضایت و خشنودی خداوند است
توی شعر به معنی نجات دادن هم میده.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس