توسن کلمه ای تورکی است که از فعل توساماق به معنی جهیدن گرفته شده که ریشه ان توسا بوده وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت توسان و به معنی جهنده در امده م به شکل توسن و به معنی سرکش وارد فارسی شده است
بدجلو. [ ب َ ج ِ ل َ / لُو ] ( ص مرکب ) اسپ سرکش. ( غیاث اللغات ) . اسبی که مطاوعت سوار نکند. ( آنندراج ) . ستور سرکش که بواسطه لگام رام نگردد. ( ناظم الاطباء ) : پربجولان مباش تیزعنان توسن روزگار بدجلو است. نورالدین ظهوری ( از آنندراج ) .
اسب تیزرو و سرکش
بارِگی ، اسب تیز رَوْ در بیان تیز رَوْ درست است مانند رَوان