توسن

/towsan/

    intractable
    rude
    steed
    wild
    unmanageable

مترادف ها

bronco (اسم)
توسن، اسب کوچک رام نشده

steed (اسم)
توسن، وسیله نقلیه، اسب، مرکوب

پیشنهاد کاربران

توسن کلمه ای تورکی است که از فعل توساماق به معنی جهیدن گرفته شده که ریشه ان توسا بوده وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت توسان و به معنی جهنده در امده م به شکل توسن و به معنی سرکش وارد فارسی شده است
بدجلو. [ ب َ ج ِ ل َ / لُو ] ( ص مرکب ) اسپ سرکش. ( غیاث اللغات ) . اسبی که مطاوعت سوار نکند. ( آنندراج ) . ستور سرکش که بواسطه لگام رام نگردد. ( ناظم الاطباء ) :
پربجولان مباش تیزعنان
توسن روزگار بدجلو است.
نورالدین ظهوری ( از آنندراج ) .
اسب تیزرو و سرکش
بارِگی ، اسب تیز رَوْ
در بیان تیز رَوْ درست است مانند رَوان
اسب نیزرو
اسب تیزرو