رفتار، توزیع کردن، تقسیم، معامله، طرز رفتار، خرید و فروش و معامله
توزیع کردن، بسته بندی کردن، به قطعات تقسیم کردن، در بسته گذاشتن
انجام دادن، تصفیه کردن، اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، نظارت کردن، وصیت کردن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردن
تقسیم کردن، توزیع کردن، پخش کردن، تعمیم دادن
انجام دادن، تصفیه کردن، اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، نظارت کردن، وصیت کردن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردن، وصی
باطل کردن، بخشیدن، توزیع کردن، معاف کردن، باطل شدن
توزیع کردن، سر و کار داشتن با، معامله کردن، معامله بمثل کردن با، سروکار داشتن
توزیع کردن، اعلان کردن، پخش کردن، بیرون دادن، تمام شدن، کسر امدن