انباشتن، توده کردن، خرمن کردن، کومه کردن، پشته کردن
انباشتن، توده کردن، ترکیب یا متحد کردن
متراکم کردن، توده کردن، گرد اوردن
جمع کردن، جمع شدن، متراکم ساختن، توده کردن
اندوختن، توده کردن، کومه کردن
توده کردن، بزرگ شدن، قلنبه کردن
توده کردن، پر کردن، خرمن کردن
انباشتن، توده کردن
ترساندن، توده کردن، تکان دادن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
بردن، توده کردن، بار کردن، قرار دادن، بسته کردن، بسته بندی کردن، بزور چپاندن
توده کردن، چمباتمه زدن
توده کردن، انباشته کردن