توبیخ

/towbix/

    censure
    rebuke
    reprimand
    stricture
    reproach

فارسی به انگلیسی

توبیخ کردن
chasten, reprimand

توبیخ کردن شدید
rebuke

مترادف ها

vituperation (اسم)
توهین، بد زبانی، سرزنش، بد گویی، ناسزا گویی، توبیخ

reproach (اسم)
سب، ننگ، سرزنش، مذمت، رسوایی، ملامت، طعنه، عیب جویی، توبیخ، سرکوفت

talking to (اسم)
نصیحت، اخطار، تنبیه، توبیخ، سرزنش رسمی

raillery (اسم)
انتقاد، سرزنش، شوخی، توبیخ، استهزا

rail (اسم)
نرده، توبیخ، ریل خط آهن، خط اهن

reprimand (اسم)
سرزنش، مجازات، توبیخ، سرزنش و توبیخ رسمی

پیشنهاد کاربران

توبیخ: واژه یا نوشته ای که با آن ناخرسندی از رفتار یا گفتار کسی نشان داده می شود و نشانگر کاهش ارزش فرد نزد کسانی است که از این نوشته آگاهی می یابند. ( https://www. cnrtl. fr/definition/reproche )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ارنگ erang ( پهلوی ) ، آوِن āven ( پهلوی )
detention. . ارادت. . دکتر حسن هناره
انتقام گرفتن وعذاب کردن
تنبیه، مجازات، کیفر دادن ، این عمل مؤخر از عملِ ارتکابی ست و جنبهٔ واکنشی دارد، یعنی ما نمی توانیم بدون آنکه کسی عمل غیرمتعارف و خلافی را مرتکب شده باشد، او را توبیخ کنیم.
تنبیه، گوشمالی، مجازات، سرزنش، سرزنش کردن

بپرس