توان

/tavAn/

    power
    ability
    energy
    exponent
    [n.] power
    index
    might
    potentiality
    sap
    strength
    toughness
    vigor
    vigour
    vim

فارسی به انگلیسی

توان بخشیدن
energize, rehabilitate

توان تیر اندازی
firepower

توان جنسی
potency

توان خود را از دست دادن
flag

توان دادن
strengthen, reinforce

توان دهی
reinforcement

توان دوم
square, second power

توان سه
cube

توان فرسا
grueling, gruelling, insupportable, intolerable, overwhelming, punitive, oppressive

توان کاسته
invalid

توان کاستی
handicap

مترادف ها

might (اسم)
توانایی، قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، توش

potency (اسم)
توانایی، لیاقت، قدرت، توان، نیرومندی

power (اسم)
پا، حکومت، برتری، بازو، عظمت، قدرت، نیرو، برق، توان، زبر دستی، زور، سلطه، سلطنت، نیرومندی، بنیه، توش، اقتدار، قدرت دید ذره بین، سلطه نیروی برق

exponent (اسم)
نماینده، نما، توان

vigor (اسم)
قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، نیرومندی

capacitance (اسم)
ظرفیت خازنی، ظرفیت الکتریکی، توان

vim (اسم)
توانایی، قدرت، نیرو، توان، فشار، زور، انرژی

puissance (اسم)
توانایی، قدرت، نیرو، توان

پیشنهاد کاربران

توان
واژه توان
معادل ابجد 457
تعداد حروف 4
تلفظ tavān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: tuvān]
مختصات ( تَ ) ( اِ. )
آواشناسی tavAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
بونیه
قوه ، نیروی حرکت
توان -
ریشه هندو اروپائی توان تیو - teue تورم و برجستگی در یافته های واژه شناختی گزارش شده. در اوستا تو tav ودر سانسکریت تواس tavas که در انگلیسی شصت دست thumb بواسطه برامدگی و توان ان در مقابل چهار انگشت دیگر و همچنین در لاتین تاروس taurus یا گاو بواسطه چثه و توانائی ان جایگزین شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

توانا بود هرکه دانا بود.

در انگلیسی توانِ ریاضی را چگونه استفاده میکنند؟
از ۲ چیز استفاده میشه:
۱. اعداد ترتیبی
۲. از واژه ی Power استفاده میشه
مثال :
◀️ ۱ به توان ۴ :
one to the power of four
...
[مشاهده متن کامل]

▶️ ۴ به توان ۲ :
4 to the second power = 4 squared
▶️ ۱۰ به توان ۳ :
10 to the third power = 10 cubed. It means 10. 10. 10, or 1, 000
▶️ ۸ به توان ۲ :
is read as “8 to the second power” or “8 squared. ” It means 8. 8, or 64
▶️ ۵ به توان ۴ :
is read as “5 to the fourth power. ” It means 5 . 5 . 5 . 5, or 625.

آرش محمد کارش اینه جهل کردم واژگان زبان پارسی به ترکی یا طور دیگر یعنی چینی از دست پان ترکیسم های دروغگو? واژه توان کاملا پارسی است این واژه توان چینی نیست به چینی 力量 ترجمه به پارسی استحکام و قدرت این
...
[مشاهده متن کامل]
واژه در عربی قوة در ترکی g�� آ رش محمد دیوانه فقط کارش بر خلاف مسیر رود خانه حرکت کنه این واژه یعنی توان صد درصد پارسی است.

انرژی ، قدرت
توان یک واژه با ریشه چینی ایست که از ریشه چینی tai به معنی قوی ، نیرومند و . . . . گرفته شده است
واژه خدا نیز یک واژه چینی است که اصل آن خواتایی می باشد که از دو بخش خوا یا خوُ - khwa ریشه واژه خویشتن که شکل قبل تر آن بر مگردد به شکل سغدی آن sva که در روسی نیز دیده می شود که آن می رسد به ریشه چینی žwe و بخش tai به معنی قوی ، نیرومند، قادر و. . . . که در مجموع می شود" خود توان "، " خود قادر"
...
[مشاهده متن کامل]

خود نیز یک واژه شرقی - چینی است
توفان نیز یک واژه شرقی است که اصل آن می شود tai foong که از دو بخش tai قدرتمند و foong باد تشکیل شده است که به شکل توفان وارد فارسی شده حتی خدا یونانی typhoon نیز یک واژه برگرفته شده از زبان های شرقی است

اگه منظور عملیات ریاضی توان باشه : Exponentiation ( اِکس پِنِن شی اِی شِن )
اگه منظور از توان همان قدرت، نیرو، زور و توانایی باشه میشه ازین واژگان استفاده کرد : Power - Might - Ability - Capacity و بیشتر
هنگ سنگ سنج هرنگ تو نیرو - کش - تو - تاب -
نحو :عشرة أس ثلاثة و ثلاثون یعنی ده بتوان سی و سه
انرژی، تاب، تحمل، توانایی، رمق، زور، طاقت، قابلیت، قدرت، قوا، قوت، کارآیی، نیرو، وسع، یارا، قوه، استطاعت، نا
نا
یارا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس