توام

/tow~am/

    conjoint
    simultaneous
    tempered
    twin
    [fig.] linked

فارسی به انگلیسی

توام با اشک ریزی
weeping

توام با بدبختی
unhappy

توام با سهل انگاری
facile

توام با صدای تنفس
breathy

توام با صرفه جویی و سختگیری
austere

توام با فشار
high-pressure

توام با قهقهه
uproarious

توام با نم نم باران
drizzly

توام بودن
accompany

توام بودن با
attend

توأم شدن
conjoin

توأم کردن
accompany, combine, conjoin, temper

مترادف ها

twin (اسم)
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، جوزا، همشکمان

twain (اسم)
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، چند قلو

twins (اسم)
توام، برج جوزا، دو پیکر

dual (صفت)
دو جنبه ای، دوتایی، همزاد، دولا، توام، دو واحدی

joint (صفت)
مشاع، مشترک، متصل، شرکتی، توام

geminate (صفت)
جفت، دوتا، دولا، توام

پیشنهاد کاربران

accompanied
توأم یک صفت عربی است. یعنی شامل هر دو.
مثال :
طراحی ایستگاه های کار نشسته، ایستاده ( یا توام )
با توجه به جمله ای که توی نظرات نوشتین این کلمه به آرامی، با طمانینه و. . رو در ذهن من تداعی میکنه.
توام با: همراه با
simultaneous
توأم،
همزمان

در خیاطی یعنی چی؟
من اکثراً در کتاب های که به رشته طراحی دوخت مربوط میشه دیدم.
فرد سالم از نظر اجتماعی، نقش های اجتماعی خود را توأم با احساس آرامش و رضایتمندی انجام می دهد.
مطمئن نیستم ولی فکر می کنم بشه گفت همراه
یعنی وقتی که نقش هاش رو انجام میده رضایتمندی و ارامش داره انجام نقش هاش همراه با رضایت هست
پیشنهاد ندارم؛ امّا توأم در این جمله یعنی چه�فرد سالم از نظر اجتماعی، نقش های اجتماعی خود را توأم با احساس آرامش و رضایتمندی انجام می دهد. �؟

بپرس