تواضع. [ ت َ ض ُ ] ( ع مص ) وضیع شدن. ( زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . فروتنی نمودن. ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ) . فروتنی کردن. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . نرم گردنی و خواری نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . خود را فرونهادن. ( غیاث اللغات ) . فروتنی. ( زمخشری ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . نرمی. نرمی کردن. افتادگی. شکسته نفسی. خفض جناح. ( یادداشت ایضاً ) . خضوع و فروتنی و فرمانبرداری. ( ناظم الاطباء ) . تذلل و تخاشع. ضد تکبر. ( اقرب الموارد ) . آنست که خود را از کسانی که در جاه ازو نازلتر باشند مزیتی ننهد. ( نفائس الفنون ) :
... [مشاهده متن کامل]
بزرگی کز بزرگی بر سپهر است
منبع. لغت نامه دهخدا
تواضع:فروتنی، تذلل:کوچک نمایی، تکبر:بزرگ نمایی
سیغود
واژه تواضع
معادل ابجد 1277
تعداد حروف 5
تلفظ tavāzo'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ضُ ) [ ع . ]
آواشناسی tavAzo'
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
خرنش، تواضع، افتادگی
حمید رضا مشایخی - اصفهان
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
تواضع: حالتی است که نسبت به کسی از ما پایین تر است خود را بالا و برتر ندانیم
یعنی حتی اگه یه معلول میتوانست تورا تحقیر کند؛ نیازهاش بهش میدی وچیزی نگی.
کُرنش
احترام برای دیگران
فتادگی، خاکساری، خشوع، خضوع، خفض جناح، شکسته نفسی، فروتنی، نرم خویی ، فروتنی کردن، خاشع بودن، خاضع بودن
افتاده حالی. [ اُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) متواضع بودن. فروتنی. آرام بودن. بی حالی :
کاکل از بالانشینی رتبه ای پیدا نکرد
سنبل از افتاده حالی همنشین ما شده.
فروتنی - مثال ( درخت هر چه پر بار تر باشد شاخه هایش کمتر خونمایی میکنند )
تواضع متضاد توازه ( با های دوچشم ) است و توازهی به کسی گفته می شود که سر وکارش با تیر وکمان و ( ( زه ) ) وشمشیر است چون کرّار به معنی فرد حمله برنده مکرر با شمشیر است و توّاز حمله برنده مکرر با تیر وکمان بالاخص
... [مشاهده متن کامل]
وبا شمشیر بطورعام است وسنداین حرف اعراب هستند که به خاطر حمله به ایران آنها را تازی یعنی اهل تاخت وتاز می نامیدندوسنددوم تعزیه خوانی است که درآن شمشیر وتیراندازی باکمان مرسوم است بنابراین توازهی یعنی تیرانداز ماهر با تیرکمان و تواضعی یعنی فروتن ومحترم که احترام کردنش درحد توازن وتعادل است
شکسته نفسی
قنوت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)