تهور

/tahavvor/

    audacity
    bravery
    courage
    daring
    dauntlessness
    derring-do
    valiance
    valor

مترادف ها

temerity (اسم)
جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور

impetuosity (اسم)
تندی، حرارت، بی پروایی، تهور

پیشنهاد کاربران

جسورانه
جوگیر شدن در شجاعت
افراط در شجاعت ( در علم اخلاق )
تهوّر : مردانگی، جسارت
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " تهوّر " می نویسد : ( ( مردانگی و جسارت که از روی قلّتِ مبالات باشد . از نظر حکمای قدیم تهوّر ، افراط ِدر قوه ی غضبی است و در شمار خوی های ناپسند. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( میری از حرص است ، چون مور و تهوّر همچو مار
پس به روز حشر یک رنگند مور و مار و میر ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 390. )

درگویش بختیاری به معنای بیحس و درجائی نیز گیج و مبهوت، ودر دو مورد بکارمیرود.
درگویش زبان بختیاری، واژه ته ور ( تور ) درواقع به معنای بی حس شدن است ته ورنیده= بیحس شده. ودر جائی نیزبرای آدمهای گیج ومنگ هم بکار میرود فلانی آدم ته وریه یعنی طرف آدم گیجیه.

بپرس