تهذیب

/tahzib/

    refining
    polishing
    accomplishment
    edification
    polish

مترادف ها

improvement (اسم)
پیشرفت، بهتر شدن، بهبود، تکمیل، تهذیب، تکامل، بهسازی

refinement (اسم)
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی

cultivation (اسم)
ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیب

edification (اسم)
تقدیس، تهذیب، تعلیم، عبرت، تهذیب اخلاق

reformation (اسم)
اصلاح، تهذیب، اصلاحات

پیشنهاد کاربران

تهذیب یعنی پاکسازی کردن
سلیم
تهذیب: واژه ای ست که برخی آن را فارسی میدانندیعنی نگهداری؛ برخی هم اربی می دانند به معنی پاکیزه کدن یا پاکیزه سازیدر هر صورتبه دوگونه برابری می کنم مانند تهذیب اخلاق که برابری اش در دو گونه چنین ست:
* تهذیب اخلاق: منش نگهدار.
** تهذیب اخلاق: پاک منش.
خنثی کردن

بپرس