overhang (فعل)مشرف بودن، تهدید کردن، اویزان بودنmenace (فعل)تهدید کردن، ارعاب کردن، چشم زهره رفتنthreaten (فعل)ترساندن، تشر زدن، تهدید کردنbullyrag (فعل)ترساندن، دست انداختن، تهدید کردن
پَتیستن = تهدید کردنپَتیست = تهدید�در معرض خطرقرار دادنخط و نشان کشیدن وعده ی چنین و چنان کردنمورد تهدید قرار دادنچشم زهره رفتنintimidate+ عکس و لینک