desolation (اسم)پریشانی، دل تنگی، تنگی، خرابی، ویرانی، تاراج، خرابکاریdrought (اسم)خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگیconstriction (اسم)انقباض، تنگی، تنگ شدگی، قبض مزاجstricture (اسم)تنگی، جراحت، ضیق، باریک بینیdrouth (اسم)خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگی
ضَیقسیاسی. ❇ضرطایفه بندونی ایل بختیاروند تیره تنگیتیره بنی تنگیشیاسی کایدان شیاس شیرانبوگرسراوکیسوتکی . . . . . . . .ضیق+ عکس و لینک