تنگ چشم

/tangCeSm/

    insatiable
    avaricious
    miser
    stingy

مترادف ها

penurious (صفت)
خسیس، بی قوت، فقیر، تنگ چشم

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی تنگ از ریشه ی دو واژه ی تنگ و چشم فارسی هست

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

تنگ چشمتنگ چشمتنگ چشمتنگ چشمتنگ چشمتنگ چشم
تنگ چشم ؛ دارای چشمی ریز همچون چشم برخی از چینیان و ترکان :
تنگ چشمان معنیم هستند
که رخ از چشم تنگ بربستند.
نظامی.
اندک بین، بخیل، تنگ نظر، کنس، گرسنه چشم، ممسک، خسیس
چشم تنگ ترکان :
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " چشم تنگ ترکان" می نویسد : ( ( ترکان مهاجر به سرزمین های ایرانی که از آن سوی مرزهای شرقی آمده بودند و بیشتر سپاهیان و بردگان را تشکیل می دادند به داشتن چشمان تنگ معروف بوده اند و تصاویر بسیاری در باب تنگی چشم اینان ( که ضمناً زیبا نیز شناخته می شده است ) در شعر فارسی و عربی قرون چهارم و پنجم دیده می شود. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( می نبینید آن سفیهانی که تُرکی کرده اند
همچو چشم تنگِ ترکان گورِ ایشان تنگ و تار ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 326. )