تنزل

/tanazzol/

    depression
    decline
    retrogradation
    fall
    comedown
    degeneracy
    degeneration
    sag

فارسی به انگلیسی

تنزل حقوق دادن کسی
downgrade

تنزل دادن
to degrade, to reduce in price

تنزل دادن ارزش
depreciate

تنزل دادن ارزش و مقدار
depress

تنزل درجه
demotion

تنزل درجه دادن
demote

تنزل رتبه
degradation, demotion [u.s.], demotion, derogation

تنزل رتبه دادن
bust, degrade, downgrade, relegate

تنزل رتبه یافتن
fall

تنزل شان
degradation

تنزل قدرت خرید
depreciation

تنزل قیمت ها به خاطر فزونی عرضه
sell-off

تنزل مقام
demotion

تنزل مقام دادن
consign, reduce

تنزل کردن
degenerate, retrograde, sag, to decline, to fall, to be degraded

تنزل کردن ارزش
depreciate

تنزل کردن ناگهانی
plummet

مترادف ها

abatement (اسم)
کاهش، جلوگیری، تنزل، تخفیف

degradation (اسم)
تنزل، پستی، تنزل رتبه

decay (اسم)
تنزل، زوال، فساد، خرابی، پوسیدگی، تباهی

depreciation (اسم)
تنزل، استهلاک، کاهش بها، ناچیز شماری

depression (اسم)
تنزل، پریشانی، فرو رفتگی، افسردگی، تو رفتگی، رکود، کسادی، گود شدگی

decadence (اسم)
تنزل، زوال، انحطاط، فساد، آغاز ویرانی

setback (اسم)
تنزل، مانع، شکست

پیشنهاد کاربران

اسکل
کم شدن
پسرفت. پایین آمدن. فرود آمدن.
ترقی معکوس
فرود آمدن، کم شدن، تخفیف دادن

فرود و سقوط

بپرس