تندرستی

/tandorosti/

    fitness
    health
    healthfullness
    wholesomeness
    good health

فارسی به انگلیسی

تندرستی افرین
genial

تندرستی امیز
wholesome

تندرستی بخش
healthful, healthy, salutary, wholesome

تندرستی بر
insalubrious

مترادف ها

health (اسم)
بهبودی، مزاج، حال، سلامت، سلامتی، تندرستی

well-being (اسم)
سامان، خوش بختی، تندرستی، نیک بود، سلامتی و خوشی

پیشنهاد کاربران

تندرستی:نابیماری. کوک . تندرستی. ششدانگ. شَقِه آمدن. ( شقه اش می آید.
[ناسلامتی سبک و جنبهء فرهنگی وادبیاتی دارد. ]
ناتندرستی:بیماری. مریضی. ناکوک .
بهی
سلامتی
عافیت
بهبودی
و صحت
سلامت، سلامتی، صحت، عافیت
بهبودی

بپرس