ell
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
لوله اب، تنبوشه، لوله مخصوص لوله کشی اب
پیشنهاد کاربران
لوله هایی از سفال پخته که برای آبراهه به کار برده اند. یک سر آن باریکتر و سر دیگر آن گشادتر بوده است و هر دو نر و ماده خوانده می شوند. � تنبوشه از جهت کوچکی و بزرگی دارای نوعهایی مانند اشغال رو، گربه رو، موش رو� و. . . هستند.
لوله های سفالی و یا ساروجی
نوعی لوله های ساروجی و یا سفالی که یک سر آن کمی تنگ تر است و بهم متصل میشوند و در مسیر شیب دار زیر زمین استفاده میشود جهت انتقال اب
حدود 400 سال پیش توسط بهروز خان هادلوند در بخش ذلکی ( زلقی ) در قلعه خودش در روستای بدر اباد که در قلمروش بود بخاطر راحت شدن از حمل اب مصرفی برای خوردن و شستن و برای حمام ساکنین قلعه با کوزه و مشک که مشکلات و زحمات فراوانی داشت ایشان دست به این عمل خدا پسندانه زد و برای ابادانی محیط زیست خود و دیگر ساکنین و تهیه آب مصرفی و حمام قلعه را با ( تنبوشه ) لوله کشی زیر زمینی آب را از سر چشمه تا داخل قلعه آورد. و در قلعه دو انشعاب که یکی برای حمام و خزینه و دیگری برای شرب و شست و شو احداث نمود روح این بزرگ مرد شاد .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تنبوشه
نوعی لوله یا گلدان بدون ته است که یک سر آن از سر دیگر تنگ تر است و جهت هدایت اب بصورت زیر زمینی در قدیم استفاده میشد و سر گشاد آن را در ورودی آب و سر تنگی را در دیگر تنبوشه قرار میدادند که به این صورت هیچگونه آبی پرت یا هدر نمیرفت
نوعی لوله یا گلدان بدون ته است که یک سر آن از سر دیگر تنگ تر است و جهت هدایت اب بصورت زیر زمینی در قدیم استفاده میشد و سر گشاد آن را در ورودی آب و سر تنگی را در دیگر تنبوشه قرار میدادند که به این صورت هیچگونه آبی پرت یا هدر نمیرفت
لوله ی سفالین یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوار گذارند تا آب از آن عبور کند 🦹🏻♀️🦹🏻♀️
تَنبوشه - واژه فارسی اوستایی و پارسی میانه ( پارسیک )
نخستین تنبوشه ها ( آبراهه، لوله کشی ) را می توان در تمدن ( فرهنگ ) شهرنشینی "هخامنشیان" پیدا کرد!
.
تَن: انگاری، به مانندِ، همانندِ، اِینِهو، بِسانِ، کِر! -
... [مشاهده متن کامل]
رُخسار، چهره، قیافه، دک و پوز -
اندام، هیکل، تن، بدن
.
بوشه: از واژه اوستایی و پهلوی: بوشَن
( ( در پهلوی واژه های بسیار "ن" پایانی گرفته اند، به مانند:
دَهِش >>> دَهِشن
پاداش >>> پاداشن
بُندَهِش >>> بُندَهِشن و. . . ) )
فرورفتگی، سوراخ، حفره، چاله، گودال، مَغاک -
جا ( جای ) و مکان، خانه و سَرا، اَندرونی، لان ( لانه ) ، کندو، آشیان ( آشیانه )
.
معنی: سوراخ مانند، گودال سان، جایی برای گذر آب و چیزهای دیگر - آبراهه ( لوله کشی ) : مانند: لوله کشی زِهاب ( چشمه ) یا گَنداب ( فاضلاب ) یا میزاب ( ناودان ) ! یا آبی که در جدول های خیابان روان است، جوی!
نخستین تنبوشه ها ( آبراهه، لوله کشی ) را می توان در تمدن ( فرهنگ ) شهرنشینی "هخامنشیان" پیدا کرد!
.
تَن: انگاری، به مانندِ، همانندِ، اِینِهو، بِسانِ، کِر! -
... [مشاهده متن کامل]
رُخسار، چهره، قیافه، دک و پوز -
اندام، هیکل، تن، بدن
.
بوشه: از واژه اوستایی و پهلوی: بوشَن
( ( در پهلوی واژه های بسیار "ن" پایانی گرفته اند، به مانند:
دَهِش >>> دَهِشن
پاداش >>> پاداشن
بُندَهِش >>> بُندَهِشن و. . . ) )
فرورفتگی، سوراخ، حفره، چاله، گودال، مَغاک -
جا ( جای ) و مکان، خانه و سَرا، اَندرونی، لان ( لانه ) ، کندو، آشیان ( آشیانه )
.
معنی: سوراخ مانند، گودال سان، جایی برای گذر آب و چیزهای دیگر - آبراهه ( لوله کشی ) : مانند: لوله کشی زِهاب ( چشمه ) یا گَنداب ( فاضلاب ) یا میزاب ( ناودان ) ! یا آبی که در جدول های خیابان روان است، جوی!