معادل فارسی واژه "تنبه" می تواند آگاهی، بیداری، هوشیاری، یا توجه باشد. این کلمه به معنای بیدار شدن از خواب یا از حالت غفلت و توجه به چیزی است.
توضیح بیشتر:
آگاهی:
این واژه به معنای درک و فهم چیزی است و می تواند به عنوان معادل تنبه به کار رود، به خصوص در مواردی که فرد از یک وضعیت غفلت یا جهل خارج می شود.
... [مشاهده متن کامل]
بیداری:
این واژه به معنای خارج شدن از خواب یا حالت بی هوشی است و می تواند به عنوان معادل تنبه در معنای لغوی آن استفاده شود.
هوشیاری:
این واژه به معنای داشتن درک کامل از محیط و شرایط اطراف است و می تواند به عنوان معادل تنبه در معنای کلی آن به کار رود.
توجه:
این واژه به معنای معطوف کردن ذهن به چیزی است و می تواند به عنوان معادل تنبه در مواردی که فرد به چیزی توجه می کند یا به آن دقت می کند، به کار رود.
توضیح بیشتر:
آگاهی:
این واژه به معنای درک و فهم چیزی است و می تواند به عنوان معادل تنبه به کار رود، به خصوص در مواردی که فرد از یک وضعیت غفلت یا جهل خارج می شود.
... [مشاهده متن کامل]
بیداری:
این واژه به معنای خارج شدن از خواب یا حالت بی هوشی است و می تواند به عنوان معادل تنبه در معنای لغوی آن استفاده شود.
هوشیاری:
این واژه به معنای داشتن درک کامل از محیط و شرایط اطراف است و می تواند به عنوان معادل تنبه در معنای کلی آن به کار رود.
توجه:
این واژه به معنای معطوف کردن ذهن به چیزی است و می تواند به عنوان معادل تنبه در مواردی که فرد به چیزی توجه می کند یا به آن دقت می کند، به کار رود.
مترادف تنبه: آگاهی، بیداری، هوشیاری ، بیدار شدن، هشیار شدن، آگاه شدن
متضاد تنبه: غفلت، غافل شدن، غفلت ورزیدن
معنی انگلیسی:
being roused, notice, admonition, example, [fig. ] notice
متضاد تنبه: غفلت، غافل شدن، غفلت ورزیدن
معنی انگلیسی:
در لهجه هرات تُنبه به معنی تنبل و تُنبیدَن/ tonbidăn به معنی تنبلی کردن، زیاد خوابیدن و یا خود را به خواب زدن است. مانند: او برفت بَتُنبید، یعنی او رفت خواب شد. این فعل در لهجه هراتی به واژه تُنبه مربوط
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
می شود که به معنی ( تنبیل چاق ) یا تنبلی که چاقی هم باشد اطلاق می شود. هراتیان به چوب قطور یا تنه ی درختی که بعد از بریدن و آماده کردن در پشت دروازه های خانه های بزرگ و یا کاروان سرا ها می گذارند نیز تُنبه می کویند.
تُنبَه/ t�nbă : درِ یک لت
مانند: درِ تُنبه را گشود.
کلیدر
محمود دولت آبادی
مانند: درِ تُنبه را گشود.
کلیدر
محمود دولت آبادی
ذکاوت، تیقظ، فطنت
دور کننده خوبی ها از بدی ها
آگاهی دادن ، آگاه سازی
آگاهی، هشیاری