سستی و اهمال در کار
تن آسانی/ تن آسایی ( ( در متون معتبر فارسی همه جا تن آسانی آمده است و نه تنها آسایی. و اما معنای آن، به خلاف آنچه بعضی گفته اند و در بعضی از فرهنگ ها نیز آمده است، " تنبلی تن پروری" نیست، بلکه" آسودگی جسمانی و مادی رفاه و تنعم" و توسعاً "خوشی و خوشگذرانی" است: ( ( درویشی همی آمد، برهنه پای و آبله کرده و تشنه و گرسنه؛ وی را دید بدان ناز به تن آسانی. روی بدو کرد و گفت: وقت مکافات، جزای من و تو هر دو یکی خواهد بود؟ ) ) ( قابوس نامه، ۲۱ )
... [مشاهده متن کامل]
بُرده این چرخ جفاپیشه به بیدادی
از دلش راحت و از تَنْشْ تن آسانی ( ناصر خسرو )
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست ( سعدی )
تن آسان نیز به معنی" آسوده حال، مرفه و متنعم" است:
سرای سپنجی بدین سان بود
یکی خوار و دیگر تن آسان بُوَد. ) )
( ( نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم، فرهنگ دشواری های زبان فارسی، ص۱۱۵ ) )
... [مشاهده متن کامل]
بُرده این چرخ جفاپیشه به بیدادی
از دلش راحت و از تَنْشْ تن آسانی ( ناصر خسرو )
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست ( سعدی )
تن آسان نیز به معنی" آسوده حال، مرفه و متنعم" است:
سرای سپنجی بدین سان بود
یکی خوار و دیگر تن آسان بُوَد. ) )
( ( نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم، فرهنگ دشواری های زبان فارسی، ص۱۱۵ ) )
تنبلی
تنْ آسانی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تنْ آسانی" می نویسد : ( ( تنْ آسانی به معنی آسایش و بهروزی است و زیستن در ناز و نوش و بدور از رنج و گزند . این واژه در پهلوی تن آسانیه tan - āsānīh می توانسته است بود . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( پرستیدن مهرگان دین اوست ،
تنْ آسانی و خوردن آیین اوست. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 325. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تنْ آسانی" می نویسد : ( ( تنْ آسانی به معنی آسایش و بهروزی است و زیستن در ناز و نوش و بدور از رنج و گزند . این واژه در پهلوی تن آسانیه tan - āsānīh می توانسته است بود . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( پرستیدن مهرگان دین اوست ،
تنْ آسانی و خوردن آیین اوست. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 325. )
تنبلی ، تن پروری
متزاد زرنگی ، باهوشی
متزاد زرنگی ، باهوشی