فرو نشاندن، تشخیص دادن، دیدن، مشخص کردن، تمیز دادن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، مشهور کردن
درک کردن، تشخیص دادن، فهمیدن، تمیز دادن
تمیز کردن، یکی کردن، تمیز دادن، شناختن، تشخیص هویت دادن
تشخیص دادن، تمیز دادن، از دیگران جدا کردن، بصورت فردی در اوردن، حالت ویژه دادن، منفرد ذکر کردن، تک کردن
جدا کردن، تمیز دادن، تک قرار دادن، فرد کردن، انفرادی کردن، شخصیت دادن