تملک

/tamallok/

    taking possession
    appropriation
    hand

فارسی به انگلیسی

تملک انحصاری
monopoly

تملک گرای
possessive

تملک گرایی
possessiveness

تملک کردن
to take possession

تملک یافته
acquisition

پیشنهاد کاربران

تملک : مالک شدن
تملک = ایتگینی
مالک = ایتگین
مالکیت، تصرف، صاحب شدن
تملک اراضی یا حیازت
land acquisition
acquisition
در حقوق
تمتع و تملک: توانایی دارا شدن ، صاحب شدن
استیفاء: یعنی اجرای حق , تصرف و استفاده از مال
۱. مالک شدن؛ دارا شدن.
۲. ملکی را گرفتن و به اختیار خود درآوردن.
دارندگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) بی نیازی. || تملک. || نگهداری و سرپرستی :
مگر او دهد یادمان بندگی
نماید بزرگی و دارندگی.
فردوسی.
چیزی را به ملکیت درآوردن
مالک شدن
تملک: [اصطلاح حقوق]قصد انشا در قبول ملکیت
صاحب شدن. صاحب عین یا منفعت شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)