تملک

/tamallok/

    taking possession
    appropriation
    hand

فارسی به انگلیسی

تملک انحصاری
monopoly

تملک گرای
possessive

تملک گرایی
possessiveness

تملک کردن
to take possession

تملک یافته
acquisition

پیشنهاد کاربران

تملک اراضی یا حیازت
land acquisition
acquisition
در حقوق
تمتع و تملک: توانایی دارا شدن ، صاحب شدن
استیفاء: یعنی اجرای حق , تصرف و استفاده از مال
۱. مالک شدن؛ دارا شدن.
۲. ملکی را گرفتن و به اختیار خود درآوردن.
دارندگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) بی نیازی. || تملک. || نگهداری و سرپرستی :
مگر او دهد یادمان بندگی
نماید بزرگی و دارندگی.
فردوسی.
چیزی را به ملکیت درآوردن
مالک شدن
تملک: [اصطلاح حقوق]قصد انشا در قبول ملکیت
صاحب شدن. صاحب عین یا منفعت شدن

بپرس