دوستان پارسی دوست . لطفا مترادف ها را به عربی ننویسید .
دوستان عزیز مترادف هایی که می نویسید اکثرا عربی هستند . سعی کنید مترادف ها به پارس سره باشد
قاف . قاف انداختن. قاف زدن.
تَمَسخُر/تَسْخَر /سُخْریّه ( ( تَمَسْخُر در لغت عرب نیامده و از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخر است. در عربی برای بیان این معنی تَسْخَر ( مصدر متعدی ) ، به فتح اول و سکون دوم و فتح سوم، یا سُخْریّه ( اسم ) ، به ضمّّ اول و سکون دوم، می گویند که هر دو در فارسی نیز به کار رفته است: ... [مشاهده متن کامل]
تَسْخَرَت بر آینه نَبْوَد به روی خود بُوَد زانکه رویت هست تسخر گاه هر روشن روان ( مولوی، دیوان کبیر ) ( ( گفت مرا بر تو آرزویی هست و آن آن است که برای من امانی بنویسی که اگر وقتی تو پادشاه شوی مرا از تو امان باشد. گفت سُخْریّه می کنی از من. . . مرا پادشاهی از کجا باشد؟ ( تفسیر ابوالفتح، جلد ۱۲ صفحه ۱۷۹ ) چون تمسخر هم در نوشتار و هم در گفتار فارسی رایج شده و کاملاً جا افتاده است باید استعمال آن را جایز دانست. با این همه به جای آن می توان گفت: ریشخند یا استهزا. ) ) ( ( نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم، فرهنگ دشواری های زبان فارسی، ص۱۱۲ ) )
تفاوت استهزا و تمسخر: استهزا در جایی به کار می رود که شخص بدون اینکه کاری انجام داده باشد مسخره شود؛ ولی تمسخر در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود