تمساح

/temsAh/

    crocodile

فارسی به انگلیسی

تمساح امریکایی
alligator

مترادف ها

alligator (اسم)
تمساح، نهنگ

crocodile (اسم)
تمساح، سوسمار

پیشنهاد کاربران

واژه تمساح
معادل ابجد 509
تعداد حروف 5
تلفظ temsāh
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: تماسح و تماسیح] ( زیست شناسی )
مختصات ( تِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی temsAh
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره

گاندو، سوسمار
الی گیره
معادل ترکی تمساح ، " alavan " می باشد
اگه تمساح با سوسمار فرق داره فارسیش میشه سوسخز اگه فرق نداره فارسیش میشه سوسمار
تمساح از ماده ی مسح گرفته شده کلمه ( مسح ) به معنای کشیدن دست و یا هر عضو دیگر از لامس است بر شی ء ملموس. تمساح را به این خاطر تمساح می گویند که بدنش را موقع راه رفتن به زمین می کشد .
تِمساحیدَن = مانند تمساح رفتاریدن.
تمساح معمولا توی قاره هازنگی میکنند برخی شون حیواناتی مانندماهی وبعضی هایشان گوشت خوارووحشی هستندوبرخی بردست یکسری ادم ها دستی میشوندوغذاهایی مانندسبزیجات میخوردند
در گذشته در پارسی به تمساح نهنگ میگفته اند و به نهنگ نیز گاماسی میگفته اند ولی شوربختانه اکنون این نامها را برمیگزینند
کروکودیل
جانوری خزنده که به راحتی در آب شنا میکند، اما تخم خود را در خشکی میگذارد. در همه قاره ها زندگی میکند و تغذیه اش از برخی ماهی ها و پستان داران است. خصوصیات دارویی و غذایی دارد و میتواند برای انسان خطرناک باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس