دیکشنری
مترجم
بپرس
تمرد کردن
disobey
defy
mutiny
rebel
to rebel
دنبال کنید
مترادف ها
rebel
(فعل)
سرکشی کردن، طغیان کردن، شوریدن، یاغی گری کردن، تمرد کردن
پیشنهاد کاربران
نافرمانی ، سرپیچی
سر برافروختن
طغیان کردن یا افتخار کردن مباهات کردن .
+ عکس و لینک