تمدید

/tamdid/

    extension
    prolongation
    exension
    renewal

فارسی به انگلیسی

تمدید شدن
extend

تمدید شده
extended

تمدید کردن
extend, prolong

تمدید یافتن
to be extended

مترادف ها

extension (اسم)
مد، اضافی، بسط، توسعه، کشش، تمدید، گسترش، تعمیم، توسیع، تلفن فرعی

continuation (اسم)
پشت، تعقیب، مابعد، پشت بند، ادامه، تمدید

revival (اسم)
تقویت، تجدید، تمدید، احیا، استقرار مجدد

holdover (اسم)
تمدید، سناتور

prorogation (اسم)
تمدید، تعویق، اطاله، طفره زنی

protraction (اسم)
طرح، تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی

پیشنهاد کاربران

تمدید. [ ت َ ] ( ع مص ) کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . نیک کشیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . || آماسیدن. باد کردن. ورم کردن. رجوع به ابن البیطار و ترجمه لکلرک ذیل عنب شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
تَمدید: ١. کشش، کشیدن، کش دادن، دراز کردن ٢. تازه کردن، تازەسازی، نو کردن، نوسازی، بەروز کردن، بەروزسازی، زماندار کردن، زماندارسازی ٣. دنباله، ادامه
extension
پروانه ساختمانی تمدید شد
پروانه ساختمانی بروز شد
اَپاریک، پیگیری، پی جویی ، ادامه
دنباله
رای گیری تمدید شد : رای گیری دنباله دارد
زمان رای گیری تمدید شد : زمان رای گیری افزایش یافت
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
آتَن ãtan ( سنسکریت: آتَنَ ãtana )
تیا tiã ( پشتو )
لدوان ladvãn ( کردی: له دوادان )
سِتیان setyãn ( سنسکریت: سْتیانَ styãna )