تمبر

/tamr/

    stamp

فارسی به انگلیسی

تمبر پستی موقت
provisional

تمبر جمع کن
philatelist

تمبر چسباندن
stamp

تمبر خوردن
to be stamped

تمبر زدن
stamp, to stamp

تمبر شناس
philatelist

تمبر شناسی
philately

مترادف ها

stamp (اسم)
مهر، نشان، نوع، داغ، جنس، نقش، چاپ، استامپ، تمبر، باسمه

پیشنهاد کاربران

تمبر مالیه = Revenue stamp
نامی مردانه در زبان لری بختیاری به معنی
تنبر، کارد، چاقو
Tambor::tanbor

بپرس