تمایل

/tamAyol/

    inclination
    propensity
    acity _
    ability _
    ably _
    bent
    bias
    current
    drift
    goodwill
    gusto
    interest
    leaning
    preconception
    predisposition
    sentiment
    set
    slope
    tendency
    tip
    trend
    turn

فارسی به انگلیسی

تمایل به
ism _

تمایل به چاق شدن
adiposity

تمایل به عفو و گذشت
forgiveness

تمایل به غلو در بیان احساسات
sentimentalism, sentimentality

تمایل به کسادی
downswing

تمایل به یک سو
list

تمایل داشتن
incline, trend, verge, to be inclined

تمایل داشتن به
verge

تمایل ذاتی
predilection, proclivity

تمایل شدید
edge, lust, penchant, urge

تمایل طبیعی
aptitude

تمایل غریزی
appetency

تمایل فکر و احساس
inclination

تمایل کلی
tenor

مترادف ها

hang (اسم)
تعلیق، تمایل، مفهوم، طرزاویختن

addiction (اسم)
خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقه

inclination (اسم)
انحراف، نهاد، تمایل، عطف، خو، شیب، خمیدگی به جلو و پایین

appetence (اسم)
عطش، تمایل، ارزو، اشتیاق

appetency (اسم)
عطش، تمایل، ارزو، اشتیاق

disposition (اسم)
ساز، وضع، تمایل، خواست، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، مشرب

liking (اسم)
میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل

tendency (اسم)
میل، تمایل، توجه، استعداد، گرایش، زمینه، علاقه مختصر

sentiment (اسم)
تمایل، عاطفه، نیت، احساس، ضعف ناشی از احساسات

trend (اسم)
تمایل، گرایش

would (اسم)
تمایل

leaning (اسم)
انحراف، میل، تمایل، طبع، کجی، علاقه شدید به چیزی، تمایلات

turn (اسم)
تمایل، گردش، نوبت، استعداد، چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، چرخش، پیچ خوردگی، تغییر جهت، گشت ماشین تراش

anxiety (اسم)
تمایل، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اندیشه، غم، ارنگ، خوف

nisus (اسم)
تمایل، تقلا، اراده

gust (اسم)
تمایل، خوشی، انفجار، خوش مزگی، خوش طعمی، باد ناگهانی

gravitation (اسم)
تمایل، گرایش، جاذبه، کشش، قوه جاذبه

roll (اسم)
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده

streak (اسم)
تمایل، خط، رگ، رگه، ورقه، نوار یا رگه نواری

tilt (اسم)
شتاب، تمایل، برخورد، زد و خورد، پرتاب، کجی، شیب، سرازیری، مسابقه نیزه سواری، شمشیربازی سواره در قرون وسطی

inclining (اسم)
میل، تمایل، تعظیم

recumbency (اسم)
تمایل، استراحت

fantasy (اسم)
تمایل، هوس، وهم، فانتزی، قوه مخیله، وسواس، نقشه خیالی

preoccupation (اسم)
تمایل، شیفتگی، کار مقدم، اشغال قبلی

tenor (اسم)
تمایل، نیت، رویه، مفهوم، مفاد، فحوا، صدای زیر مردانه

declination (اسم)
تمایل، دوری از محور اصلی

yen (اسم)
تمایل، اصرار، ین، واحد پول ژاپن، رغبت شدید

proclivity (اسم)
میل، تمایل، خوی، تمایل طبیعی به چیز بد

پیشنهاد کاربران

غاههعبلذدتنفلللق سازی راااذدی آشغالدونی آشغالدونی
گرایش به همکاری:تمایل به تعامل .
تمایل = گرایش / قوس
متمایل = قوسار
تماَیُل
میل، تمایل: گرایستن، گرایش، گراییدن.
مایل، متمایل: گراینده.
�در دانشنامه علایی واژه ی گرایستن بسیار به جای واژه ی میل و تمایل بکاررفته است�
پارسی را پاس بداریم.
میل ، گرایش ، علاقه
preference
one's liking for sth/someone
پارچه ابریشم_زیبا_درخشان
میل، علاقه، گرایش، گیرایی
گرایش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس