تلویحی

/talvihi/

    allusive
    implicit
    implied
    oblique
    obliquity
    tacit
    understood
    unspoken

فارسی به انگلیسی

تلویحی بودن
tacitness

مترادف ها

figurative (صفت)
تمثیلی، مجازی، رمزی، کنایه ای، تلویحی، تصویری

پیشنهاد کاربران

غیر مستقیم، موزمارانه، مریضانه، مرموزانه، غیر شفاف
مرموزانه و مریضانه
تلویحی تقریبآ به معنی : ایماء و اشاره. .
تلویح: غیر واضح ، سری ، رمزی
با اشاره و کنایه فهماندن. به طوری که جنبه ظاهری و عینی کمتر میشه وکمی احساسی است
غیر آشکار، پنهان ، نادیده یا غیرقابل دیدن، مجازی ، ضمنی
تلویحی تایید کردن موضوعی یعنی با کنایه و غیرمستقیم تایید کردن
با اشاره و کنایه فهماندن
به معنی ( به طور غیر مستقیم ) است
غیر رسمی. شفاهی
غیر صریح
فریبکارانه، متقلبانه،
تلویحی. به اشاره و غیر مستقیم. رجوع شود به تلویحاً و تلویح.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)