تلمبه از واژه تلمب که مشکسر گشاد آویزان بر سه پایه است وباچوب چهارپره دسته دار داخل آن میزنند تا کره بدهد
واژه تلمبه
معادل ابجد 477
تعداد حروف 5
تلفظ tolombe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی، مٲخوذ از فرانسوی: trompe]
مختصات ( تُ لُ بِ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی tolombe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان عامیانه
بادکار، بادکُن، بادگر
تلمبه = از واژگان بسیار کهن ایرانی ست که از ریخت زیر ساخته شده است
تل مبه = تل مبه ( امبه ) = تل انبه = > تل به چم جمع شدن و انبه = انباشته = انبار شده=>
تلمبه = بسیار انباشته شده / واژه تلمبار یا تلنبار هم از همین جا آمده / واژه تل سر هم شاید از همینجا امده که مو هارو جمع میکند
... [مشاهده متن کامل]
واژه تلم ( دستگاه تلم زنی ) که برای تبدیل شیر به فراورده های اونه هم از همینا امده
تل 5 با 2 = 7
متواتر ( پی در پی )
پمپاژ