تلقیح کردن


    inoculate

مترادف ها

inseminate (فعل)
پاشیدن، افشاندن، کاشتن، ابستن کردن، تلقیح کردن، باردار کردن

inoculate (فعل)
اغشتن، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس