تلقیح

/talqih/

    inoculation
    insemination
    fecundation
    pollination

فارسی به انگلیسی

تلقیح توان افزا
booster injection, booster shot

تلقیح مصنوعی
artificial insemination

تلقیح کردن
inoculate

مترادف ها

insemination (اسم)
کاشتن، ابستن کردن، تلقیح

inoculation (اسم)
تلقیح، مایه کوبی

vaccination (اسم)
تلقیح، واکسن زنی، ابله کوبی

پیشنهاد کاربران

تلقیح: ( Inoculation ) ) [امراض نباتی]عبارت از تماس عامل مرض با نبات است. عامل مرض را مایه ی تلقیح می گویند.

بپرس