تلفیقی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
به ترکیبی از چند چیز که یک گروه را تشکیل دهد گفته میشود.
مخلوط بهم پیوسته تکمیل کننده
مخلوطی
یا ترکیبی از چند چیز
یا ترکیبی از چند چیز
به هم پیوسته
رجوع به کلمه تلفیق با اضافه یک ( ی ) نسبتی. کلمه تلفقیق در لغت نامه مرحوم دهخدا اینگونه معنی شده است، تلفیق [ ت َ ] ( ع مص ) دو درز و یا دو سخن را بهم آوردن . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . فراهم آوردن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و ترتیب دادن . ( آنندراج ) . || سخن دیگران را ضمن سخن خود آوردن : از اشعار متقدمان بطریق استعارت تلفیقی نرفت . ( گلستان ) . || بربافتن و بیاراستن حدیث را. ( از ناظم الاطباء ) . دروغ و باطل گفتن ومطابق کردن . ( آنندراج ) . بیاراستن حدیث را و تمویه آن به باطل . ( از اقرب الموارد ) . || طلب کردن امری را و دست نیافتن بدان . ( از اقرب الموارد ) . || علمی که در آن از توفیق بین حدیثها که بظاهر با هم متنافی هستند بحث شود. ( از کشف الظنون ) .