تلف شدن


    dissipate
    to perish or die.

مترادف ها

die (فعل)
جان دادن، مردن، درگذشتن، تلف شدن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، با حدیده و قلاویز رزوه کردن

perish (فعل)
نابود کردن، مردن، تلف شدن، هلاک شدن

پیشنهاد کاربران

از دست رفتن: تلف شدن.
( ( . . . عمرها از مال و خواسته و افزار دست رفته باشد. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۴ ) .
( برگرفته از یادداشت جناب باقری )

بپرس